Dream Traveler | VKook | AU

By TheNarratoreCH03

6.1K 794 108

خلاصه داستان: واکنش شما وقتی دوستی از دوستاتون، درخواست می‌کنه رابطه شکرابش رو با کراشتون راست و ریست کنید، چ... More

Character's Introduction
-برگِ نخست-
-برگِ دوم-
-برگِ سوم-
-برگِ چهارم-
-برگِ پنجم-
-برگِ ششم-
-برگِ هفتم-
-برگِ هشتم-
-برگِ نهم-
-برگِ دهم-
-برگِ یازدهم-
-برگِ دوازدهم-
-برگِ سیزدهم-
-برگِ پانزدهم-
-برگِ شانزدهم-
-برگِ هفدهم-
-برگِ هجدهم-
-برگِ نوزدهم-
-برگِ بیستم-
-برگِ بیست‌و‌یکم-
-برگِ بیست‌و‌دوم-
-برگِ بیست‌و‌سوم-

-برگِ چهاردهم-

220 32 8
By TheNarratoreCH03
























جونگکوک خندون با سر و رویی که عرق ازش چکه می‌کرد، از پشت درام بلند شد و همونطور که چوبک درام رو با دستاش بازی می‌داد، با دست آزادش میکروفون رو از دست یوکی گرفت و نفس‌زنان، بریده بریده گفت:
_خانوما و آقایون عزیز...امیدوارم تا این لحظه از اجراها لذت کافی رو برده باشین و آدرنالین خونتون رو با ما بالا برده باشید!! اجرای بعدی...ترک دوست‌داشتنی و سوگلیِ دل جویون‌شیه...این ترک، همکاری بین دوتا هنرمند محبوبتون یوکی و جویون‌شیه. آهنگسازی این‌کار توسط جویون، و کردیت نویسندگی لیریک هم به یوکی تعلق میگیره...بریم که این اجرای متفاوت و خاص رو بشنویم و طبق عادت همیشگی مور مورمون شه!...با صدای جیغتون مشتاق بودن خودتونو نشون بدین!
جونگکوک نگاه منظورداری با جویون رد و بدل کرد و چشمکی به پسری که سرشو زیر انداخته بود، زد. یونجون و بومگیو ام که شاهد صحنه بودن، از روی گیجی نگاهی بهم انداختن و شونه ای از ندونستن بالا انداختن.
بین اون دوتا چه خبری بود؟
بلافاصله بعد از اتمام معارفه‌ی جونگکوک، آهنگ با صدای برخورد دو چوبک درام بهم دیگه، شروع شد و صدای هورا و تشویق حضار به اوج رسید.
یونجون در حالی که لب زیرینش رو گاز می گرفت و صفحه ی زیر دستش رو میچرخوند، نگاهی بین جمعیت پایین سکو انداخت که با چندتا دختر گریون چشم تو چشم شد و بوسه ای براشون فرستاد که در همون حوالی، نگاهش به تهیونگی دوخته شد که بالاخره دل از جونگکوک کنده و حالا به اون خیره شده بود.
ابرویی بالا انداخت و پوزخندی زد و با چشماش به جونگکوک اشاره زد، به این منظور که اون پسر هنوز متوجه حضورش نشده.
تهیونگ هم پلک‌هاش رو به تایید حرف پسر روی هم گذاشت و گشود. براش اهمیتی نداشت حتی اگه جونگکوک متوجه خیرگیِ نگاهش نمیشد، اون به اینجا بدون هیچ خبر قبلی ای در خفا و سکوت اومده بود تا فقط ناظر نوازندگی و اجرای بی‌نظیر پسر درامر باشه.
تقریبا به بریدج آهنگ می‌رسیدن که جویون در حالی که خودش رو برای خوندن بریدج همراه با یوکی آماده می‌کرد، از کنج ترین قسمت سکو، به مرکزی که یوکی در اونجا قرار گرفته بود حرکت کرد و هماهنگ با حرکتش، نورپرداز پشت صحنه، اون رو تحت موهبت باریکه نوری قرار داد که اطرافش رو پوشش میداد و جلب توجه می‌کرد.
یوکی که متعجب از حضور یک دفعه ای پسر به سمتش بود، همونطور که میکروفون مقابل دهانش قرار داشت، به سمت اون چرخید که حالا تو فاصله چند قدمیش ایستاده؛ از اون فاصله نگاهش می‌کرد که چطور با موهای بلوندش زیر نور همچون الهه آفرودیت در کمال زیبایی؛ می‌درخشید.
_امشب برای من شب خاصیه، چون تونستم ترک موردعلاقم رو که کلی با یوکی‌شی سرش انرژی گذاشتیم رو در کنارش اجرا کنم و این رو جزو افتخاراتم محسوب می‌کنم...می‌خواستم اینجا قبل از اینکه به بخش بریدج برسیم بهت بگم که چقدر ازت ممنونم که پیشنهادم رو قبول کردی و بدون که این قسمت بریدج رو از قال خودت که نوشتیش، تقدیم به خودت میخونم...
_You'd be my number one, I'd stand by your side.
I'd make you smile everyday, if i was your man...
Will i ever find the courage to say?
تو شماره یک من میشی، من در کنارت می ایستم.  اگر من مردت بودم هر روز لبخند به لبهات میاوردم...آیا هرگز جرات این را پیدا می‌کنم که بگویم؟
جویون با لبخندی شیفته، خیره به برق چشمان درخشان یوکی، زیر نگاه خندون و بهت‌زده‌ی جونگکوک، یونجون و بومگیو؛ مقابل یوکی روی یه زانو ایستاد و با گرفتن دست دختر، تو میکروفون تو دستش گفت:
_یوکی‌شی من مدتی میشه که متوجه شدم دیوانه‌وار عاشقتم...این افتخار رو بهم میدی که برای تو باشم؟ از اونجایی که...تو خیلی وقته که داری توی قلبم زندگی می‌کنی!
یوکی که هنوز باورش نمیشد، پسری که تموم مدت لیریک آهنگاش رو با تصورش مینوشت حالا اینطور مقابلش زانو زده، بهش اعتراف میکرد؛ میکروفونش رو پایین آورد و نگاه مبهوت و دهان باز شده از شگفتیش رو با چرخوندن سرش به اعضای بندش دوخت. یونجون دست به سینه، لبهاشو از روی شوق بهم می‌فشرد و به پهنای صورت لبخند میزد، بومگیو ام از شدت هیجان تند تند سرشو از روی ناباوری تکون میداد و جونگکوک هم شصتش رو به نشونه برنامه ریزی شده بودن ماجرا از قبل، بالا آورد و چشمکی به دختر زد.
یوکی بالاخره نگاهش و به چشمهای جویون دوخت و تازه متوجه "او" کشیدن حضار از اعتراف یهویی جوون‌ترین عضو بندشون شد.
ناخواسته لبخندی زد و با گونه‌های گل افتاده، انگشتاش و تو هم گره زد و بدون حرف قبلی، روی زانو پسر که روش نیمه‌ایستاده بود نشست و با خم کردن سرش و گرفتن یقه پیرهن مشکیش، لبهاش و روی لبهای پسر کوبید و باعث اوج گرفتن صدای جیغ و هورای حاضرین شد.
_آه پسر...باورم نمیشه اینهمه لاس بزن و از مهارت‌هات مایه بزار که آخر سر مایه‌دارِ اکیپ، حوری بند و واسه خودش تور کنه...بسوزه اقبال...بسوزه کارما...
_حسود بازی بخوای دربیاری چشماتو از کاسه در میارما...میخوای بگی تموم مدت متوجه لاس زدنای پنهونی اون دوتا بهم نبودی؟ جویون عملا هربار کنار یوکی سرخ و سفید میشد...این دوتا بهم نمیرسیدن خودمو میکشتم!
_خیلی برای یوکی نونا خوشحالم. ولی ودف هیونگ؟ واسه چی به ما نگفتین برنامه اعتراف وسط اجرا ریختین؟ ما غریبه بودیم؟
_هی داداش...باور کن مراعات حال من و کردن، گفتن من گناه دارم دل کوچولوم میشکنه فن‌گرلام نگرانم میشن...
_اره صدبار!! خود جویون خواست بهتون نگم. یه چیزی میدونسته دیگه...هاها.
_بیتربیت!! شیطونه میگه بهش بگم تموم مدت تهیونگ زیر نظرش داشته برینه تو خودش از خجالت...
_چی گفتی؟
_ها؟
_گفتی تهیونگ؟
جونگکوک که گوشاش تیز شد، ناگهان سمت یونجون هجوم برد و با بطری آب معدنیش محکم به بازوی یونجون ضربه زد:
_شنیدم وز وزِ زیر لبی تو...داشتی راجب تهیونگ میگفتی، تهیونگ چیشده ها؟
_اونجارو...اون کیم تهیونگی نیست که عکسشو فرستاده بودی هیونگ؟
جونگکوک با شنیدن صدای بومگیو، خشک شده، بزاقشو قورت داد و سمت پسر چرخید تا جایی که پسر بهش اشاره کرده بود رو با چشمای خودش پیدا کنه و بله...تونست به آسونی از بین اون‌همه مو مشکی، کله‌بلوندی موردعلاقه خودش رو پیدا کنه و محوش بشه.
تهیونگ در حالی که چهره خونسرد و جدی همیشگیش رو حفظ کرده بود، ارتباط چشمیش با جونگکوک رو ادامه داد و با دیدن قیافه احمق و شوکه ی پسر درامر، ناخواسته کنج لبهاش به بالا هدایت شد.
جونگکوک از فرط خوشحالی، در حالی که به شدت نیاز به تخلیه انرژیش داشت، لبِ پیرسینگ دارش رو گاز گرفت و در گوش یونجون خواست ترک بعدیشون WYOCMWYH باشه. با اینکه از قبل ترک رو تمرین نکرده بودن، اما به قدری از قبل این اهنگ رو کاور کرده بودن که مطمئن باشن اینبارم به خوبی از پس اجراش بر میان.
جونگکوک به سرعت سمت جویون که به تازگی با سر و رویی خندون از یوکی جدا شده بود، رفت و نزدیک گوشش گفت:
_لی جویون بهت تبریک میگم پس از صدسال شاخ غول و شکستی و به یوکی محبوب دل اکیپ ما رسیدی! بهت گفتم باید برام جبران کنی؟ سر این اجرا بیا پوزیشن مون و جابه جا کنیم. من میخوام تو ضلع جلویی سکو گیتار بزنم و با یوکی بخونم...ردیفه؟
جویون که حسابی تعجب کرده بود، نیشخندی زد و گفت:
_خبریه؟ تو رو میکشتن ام حاضر نمیشدی دست به میکروفون شی!
_برو! فضولیش به تو نیومده!
جونگکوک در حالی که گیتار مشکی رنگ رو از دستای پسر می‌ربود، با ضربه‌ای به پهلوش، پسر خندون رو دک کرد و با اندکی فاصله از یوکی، تو ضلع جلویی سکو مستقر شد.
_خسته شدین نه؟
صدای جیغ و سوت حضار به پا خواست و نشون داد که هنوزم انرژی اول اجرا رو واسه ترکای پایانی حفظ کردن.
جونگکوک با نیشی باز، در حالی که نگاهِ خیره ی مو بلوندِ دوست‌داشتنیش رو روی خودش احساس می‌کرد، عرق روی پیشانیش رو پاک کرد و همونطور که گیتار رو تنظیم می‌کرد، پشت میکروفون گفت:
_امشب یه مهمون غیرمنتظره دارم که با اومدنش حسابی منت به سرم گذاشته...منم به پاس حضورش امشب، ترک دوست‌داشتنی و محبوب WYOCMWYH رو شخصا براش می‌خونم!
طرفدارای بند که انتظار همچین سوپرایز غیرمنتظره ای اونم امشب نداشتن، جیغ کشان ذوق و خوشحالی خودشون رو به درامر کراش و دوست‌داشتنی بند ابراز کردن.
_جئون جونگکوک‌شی سگ درگاهتم!!!!!!
با ساکت شدن یک‌دفعه‌ای تماشاچیان برای شروع اهنگ، صدای فریاد گوش‌خراشِ دختری، به هوا خواست و باعث پاچیدن همه از جمله خود جونگکوک از خنده شد.
_دختر عزیزم زیادی به من ارادت داره!
جونگکوک با خنده گفت و تماشاچیا که به دست انداختن های همیشگی جونگکوک روی استیج عادت داشتن، پا به پاش خندیدن و اون‌بین تهیونگ از شوک ابروهاش رو در هم برد و زیر لب گفت:
_دختر عزیزم؟! پس طرفداراشو اینجوری صدا میزنه؟
با خاموش شدن صدای جیغ تماشاچیای حاضر، نورپردازی روی قامتِ صامت جونگکوک فوکوس شد و پس از ثانیه‌ای، صدای درامر محبوب دلها در فضای کیو، معروف‌ترین و بزرگترین کلوب شبونه‌ی سئول، طنین‌انداز شد و دل هزاران طرفدار دو اتیشه رو لرزوند. از جمله، دلِ مردی که تا به اون لحظه تصورش هم نمیکرد اون پسر درامر، چنین صدای زیبایی داشته باشه...
صداش برای سبک راک، زیادی لطیف و دلنشین بود و بزرگترین دلیلی که جونگکوک هرگز قبول نمیکرد در کنار یوکی به عنوان لید ووکالیست بخونه، همین بود. معمولا زیرصدای یوکی بود و زیاد تو خوندن پارت‌های سولو، دخالتی نمیکرد.
اما حالا تو نقطه‌ای ایستاده بود که حاضر شده بود پا روی اعتقادش بزاره و موردعلاقه‌ترین ترکش رو برای مردی که زیر نگاهِ خیره‌اش شکارش میکرد، اجرا کنه...


***

یه نکته این پایین با اجازه بگم؛
ترک WYOCMWYH که جونگکوک خوند در حقیقت همون اهنگ why you only call me when you high? از بند arctic monkeys هستش که اگه یادتون باشه فانتزی و رویای جونگکوک این بود که یه روز این ترک رو برای تهیونگ رو سن اجراش کنه.🤍

Continue Reading

You'll Also Like

56.9K 4.9K 54
پدر های جونگ‌کوک،اون رو به یه مهدکودک میبرن و جونگ‌کوک با یه پسر بچه مواجه میشه که گریه میکنه. "اون میتاد بعم دش بژنه" جونگ‌کوک که هوش و آی کیوی بالا...
67.1K 11K 149
•fun time bts• توییت و میم و چرت و پرت و همین.
5.5K 615 9
بعد این همه سال نمیدونم اسمش عشقه یا عادت؟! - اولش عشقه بعد تبدیل به عادت میشه. دکتر شما تا حالا عاشق شدید؟! - شدم. بهش رسیدید. - نه ، فقط نگاش...
14.5K 2.4K 27
نیکتوفیلیا: پیدا کردن حس آرامش در تاریکی و شب اونموقع تهیونگ براش فقط مردی خشک و قاتل بود که همکار هم محسوب میشدن اما به مرور زمان فهمید نه بلکه تهیو...