~mafia project ~

By hyunlix_skz89

16.8K 2K 519

_ برام این کارو انجام میدی .... وگرنه نه تنها خودت بلکه خاندان تو از اون یکی دنیا هم پاک میکنم لی فلیکس... More

~ p1 ~
~ p2 ~
~ p3 ~
~ p4 ~
~ p5 ~
~ p7 ~
~ p8 ~
~ p9 ~
~ p10 ~
~ p11 ~
~ p12 ~
~ p13 ~
~ p14 ~
~ p15 ~
~ p16 ~
~ p17 ~
~ p18 ~
~ p19 ~
~ p20 ~
~ p21 ~
~ p22 ~
~ p23 ~
~ p24 ~
~ p25 ~
~p26~

~ p6 ~

725 86 14
By hyunlix_skz89

Felix:
چشمامو باز کردم به ساعت نگاه کردم من پنج ساعت خوابیده بودم

باز با یادآوری اتفاق امروز ناله ی کردم و رفتم جلوی میز آرایشیم

فلیکس: ببین صورتتو .... شبیه عن شدی لی فلیکس

گوشیمو برداشتم و به جیسونگ پیام دادم

سنجاب وحشی

سلام جیسونگی خوبی
.
.
‌‌.
_سلام جوجه رنگی خوبی

بد نیستم .... بریم بیرون

_کجا

بار

_نه فلیکس باز میره فاز میگیری اونقد ویسکی میخوری باید جنازتو جمع کنم

اینبار پرخوری نمیکنم

_اوک ساعت چند

یه ساعت دیگه

_کدوم بار

بار همیشگی

_ حله ....

Offline ...jisung
Offline... Felix

_____

بلند شدم و کندو باز کردم

فلیکس: چی بپوشم ...آها این خوبه

یه شلوار چرم چسبان سیاه و یه کت چرم که تا نافم بود برداشتم
و پوشیدم

رفتم سمت میرم و نشستم
و با کرم پودر کوشن رد زخممو پشوندم و شروع کردم به یه تغییر خفن تو صورتم ...و در آخر تینت بلوبریم رو زدم و زدم بیرون
بوت هامو پوشیدم و از پله ها پایین رفتم

جونگین: ارباب کجا میرین

فلیکس: با جیسونگ میرم بیرون و برمی‌گردم

سری تکون داد و از اونجا اومدم بیرون به طرف ماشین خودم رفتم ..... زیاد باهاش نمی‌رم بیرون فقط باهاش به بار یا مجالس میرم

روشن کردم و از اون عمارت مسخره اومدم بیرون و به طرف بار حرکت کردم

رسیدم به پارکینگ بار و اونجا پارکش کردم

رفتم داخل بار و با دیدن مهمونی اونجا شوکه شدم
همه داشتن میرقصیدن اینجا پارتی شده بود

فلیکس :مگه اینجا شخصی نیست

و جیسونگو دیدم که داره با یه پسر حرف میزنه

رفتم سمتشون پسره با دیدن من بلند شد و رفت

فلیکس :چیشد داشتی لاس می‌زدی

مثل همیشه یه استایل خفن و دارک زده بود

جیسونگ : خیر عزیزم داشتم الان گوهی که خورده بودیم رو درست میکردم

فلیکس : مگه باز چیشد

کنارش نشستم و بهش نگاه کردم

جیسونگ : ما نمیدونستم امشب اینجا مهمون های خاصی دعوتن و ما جزو این مهمونا نیستیم .. پسره اومد و گفت باید برم منم باهاش لاس زدم و بهش وعده دادم و اونم خر شد

فلیکس : اهومممم ....حالا این مهمونی مال کیه

جیسونگد: دوس پسر جونت

با شنیدن حرفش چیزی نگفتم و به روبه روم نگاه کردم

فلیکس : بهتره بگی اکس

جیسونگ : حالا هر چی

فلیکس : پاشو بریم

بلند شدم

جیسونگ: فلیکس من با بدبختی اینجا و جور کردم ... من بخاطر اینجا بدنمو گرو گذاشتم عوضی

فلیکس : هوفففف ... حالا میگی چیکار کنم

جیسونگد: بشین لذت ببر .... یه ساعت دیگه میریم

نشستم و با من اومد سمت ما

چی میل دارید؟

فلیکس : دو تا ویسکی

احترامی گذاشت و رفت

و با نزدیک شدن فردی به ما دستامو فشار دادم و خودمو زدم به اون راه

مکس : سلام به عشقم .... چه عجب قیافتو دیدیم

فلیکس : اول اینکه درست صحبت کن عشقم نه لی فلیکس ... و دوما چرا من باید تورو ببینم و تو منو

مکس : چون دوست پسرتممم ... بفهم بیب

فلیکس : منو تو دیگه به هم زدیم ..... چرا نمی‌خوای قبول کنی

مکس : با یه حرف بابات میخوای رابطمونو به هم بزنی

فلیکس : ما حتی یه رابطه ی درست حسابی هم نداشتیم فقط در حد یه بوسه بود

مکس : اگه بخوای میتونیم مخفیانه انجامش بدیم

فلیکس :لازم نکرده حالا هرییییی ... دیگه نبینمت

مکس : باشه .... یه روزی میشه به پام میوفتی

بلند شد و رفت

جیسونگ : چقد داره زر میزنه

فلیکس : ولش کن بابا

_____ ______ ________ ________ _______

مکس : هی بارمن ..... این نوشیدنی ها مال اون میزه

....بله قربان

از جیبم پول درآوردم

مکس : بیا اینارو ... در عوضش باید به یکی از این دوتا ویسکی *** بریزی .... اون پسر مو بلوند رو میبینی
به لیوان اون بریز .... اون الان خیلی قرار سفارش بده پس مطمئن باش اون لیوان رو میخوره

..... چشم قربان

مکس : زود ببر

______ ______ ______ ______

دیدم ویسکی هارو آورد و مال هر کدوممون رو جلومون گذاشت و رفت

جیسونگ : جدی الان یعنی اون هوانگ پانسمانت کرده

فلیکس : یجور میگی پانسمان انگار ....

و لیوان بزرگ ویسکی رو برداشتم
و یه غورت ازش خوردم

فلیکس : ولی خیلی بد تحقیر شدم پیشش

و تمام ویسکی رو سر کشیدم

و جیسونگ هم نصفشو خورده بود

جیسونگ : اخی جوجه کچولوم اذیت شده

فلیکس : هی جی تو فقط یه روز ازم بزرگی

جیسونگ : بلاخره باز من هیونگتم

خندیدم و به شونش زدم

به بارمن اشاره کردم بیاد اینجا

....بفرمایین

فلیکس : من دو لیوان دیگه ویسکی می‌خوام
جیسونگ : من فقط یه لیوان

.... حتما

رفت

___________

با دیدن فردی که اومد پاشدم و رفتم جلوش

مکس : به به بلاخره اومدی

هیونجین : کار داشتم بخاطر همین طول کشید

مکس : اوکی بیا بشین یه ویسکی بزنیم

همراهم اومد

مکس : امشب چققد جذابب شدی سکسی

هیونجین : ولی تو مثل همیشه به هم ریخته ای

مکس : آره .... چون دوست پسرم اعصابم رو داغون کرده

هیونجین: مگه تو دوست پسر هم داری

مکس: آره اونم جیگرش ... از اونایی که دلت میخواد هر ثانیه زیرت باشه و محکم توش بکوبی و اونم برات ناله کنه

هیونجین: هوممم ....خوبه .... حالا این دوس پسرت کیه

مکس : اوناهاش اونجا نشسته

Hyunjin:
سرمو جایی که گفت چرخوندم
و با دیدن دو فرد آشنا اخمی کردم

هیونجین: کدومش

مکس: اون بلونده

آره فلیکس بود ... من نمیدونستم اون دوست پسر داره

مکس: چطوره خوبه

هیونجین: میشناسمش

مکس: واقعا ... با توهم بوده؟؟

نگاهمو به چشماش دادم

هیونجین: پس ویسکی هامون چی شد

مکس: اوه یادم رفت وایسا برم بیارم

بعد رفتنش اخمی کردم

با اینکه به من ربط ندارد ولی اون پسر اینجا چه غلطی می‌کنه اون که دماغش آسیب دیده بود ...... اون از کی دوست پسر داره

نگاهمو ازش گرفتم ....و به مکس دادم که با دو تا ویسکی اومد

مکس: بیا دوست عزیز

نشست و یه پودری توی ویسکی خودش ریخت

هیونجین : چی ریختی

مکس : داروی تحریک کننده

اخمی کردم

هیونجین : برا چی

مکس : بخاطر اون جوجه ..... به بارمن گفتم به ویسکی های اونم ریخته .... اون هیچ وقت حاظر نمیشه با من سکس کنه ... پس من امشب به زور مال خودم میکنمش

با حرفش عصبی شدم

هیونجین: اون باکره هنوز؟

مکس: چرا میپرسی .... آره .... اگه قبل من با یکی دیگه نباشه آره باکره

هیونجین : همینجوری ..... ولی اگه راضی نیست چرا به زور...

مکس: ببین کی اینو میگه بزرگ ترین فاکر کره که به عنش نیست هرزه هاش باکره یا نه

هیونجین: به قول خودت هرزه ... هرزه ها اشکالی ندارن ... ولی اون داره

مکس: چرا مثلا ؟؟

هیونجین : هوففف ولش کن

به طرف فلیکس چرخید منم بهش نگاه کردم فلیکس بلند شد و دستشو جلوی دهنش گرفت و بدو بدو رفت تو دستشویی

مکس: وقتشه

و همه ی پودر رو داخل دهنش کرد

میخواست بره که از دستش گرفتم

مکس: ولم کن ..میخوای این فرصت رو از دست بدم

هیونجین : آره .... نمیزارم باهاش سکس کنی

مکس : چرا به چه جراتی همچین حرفی میزنی

بلند شدم و رو به روش وایسادم

هیونجین : چون اون دوست پسر منه

مکس: منظورت چیه ... فلیکس با کس دیگه ای نیس

هیونجین : چرا هست و اونم منم

دستشو ول کردم و رفتم سمت دستشویی

داخلش شدم و با فلیکسی که روی زمین زانو زده بود مواجه شدم
رفتم جلوش

هیونجین: فلیکس خوبی

بهم نگاه کرد ... مست بود.

فلیکس: اوه آقای هوانگ ... چه جذاب شدی

هیونجین : بیا بریم بیرون

میخواست بلند شه که افتاد

براید استایل بغلش کردم ... و از اونجا اومدم بیرون
و جیسونگ رو دیدم که مست کرده
رفتم طرفش

هیونجین: هی جیسونگ من فلیکس رو میبرم

جیسونگ: ببرش شاهزادهه

و از اونجا اومدم بیرون

بردمش داخل ماشینم

و صندلی کمک راننده گذاشتمش

و خودم هم تو صندلی راننده نشستم

هیونجین : هفففف ....‌ تو واقعا با مکس دوست پسری

فلیکس: اسم اون عوضی رو کنار من نیاررر ... اون اکس منه

با حالت مستی گفت ...

هیونجین : اوکی

یهو دیدم اومد روی پاهام نشست

فلیکس: من اینجام درد می‌کنه

دستشو روی عضوش گذاشت

هیونجین : خب میگی چیکار کنم

دستاشو دور گردنم حلقه کرد

و به لب هام نگاه کرد

فلیکس: تا حالا این لبای پف پفی رو کسی بوسیده

هیونجین: آره یکی بوسیده

فلیکس اخمی کرد و پیشونیش رو به پیشونیم چسبوند

فلیکس : کی ؟

هیونجین : تو

لبخندی زد و دستاشو روی گردنم حرکت داد

فلیکس: میشه باز ببوسمش

چون مست بود و معلوم بود وقتی به خودش بیاد همچین از یادش می‌ره ... بخاطر همین راحت حرف میزدم

هیونجین: فلیکس تو ......

یهو با کوبیده شدن لباش به لبام حرفم نصفه مود
چشماشو بسته بود و میمکید و

منم خوشم اومد جریان چند سال پیش رو باز تکرار کنم

پس من همراهیش کردم

سرمو کج کردم و دستمو پشت موهاش گذاشتم

زبونم رو وارد دهنش کردم و اونم محکم ممکید هر چی بیشتر میمکید طمع بلوبری توی دهنم بیشتر میشد

لب بالایش رو گاز گرفتم تا آروم پیش بره
ولی نه تنها باعث نشد آروم بشه بلکه بدتر هم شد

اون باسنشو روی عضوم تکون میداد

همونجور که داشت می‌بوسید لب زدم

هیونجین: هی فلیکس .... بسه

ولی اصلا محل نمیداد و هم حرکت زبونش و هم حرکت باسنش بیشتر شد

زبونشو روی لبام کشید

داشتم بدجور تحریک میشدم ... می‌تونستم سیخ شدن عضوم رو حس کنم

لب پایینم رو محکم گاز گرفت

دستمو روی بوت های باسنش گذاشتم و چنگش زدم

و ازم با ناله ی محکمی جدا شد

فلیکس: اهههههع ......هوممموم....

و محکم روی سینم سقوط کرد

هیونجین: پس کام شدی ..... عوضی .... حالا من چیکار کنم

توی بغلم خوابش برد

و منم چون قرار بود برم حموم کنم
با تصور بدن فلیکس کام شدم

هیونجین: تو با من چیکار کردی فلیکس

Continue Reading

You'll Also Like

16.9K 2.5K 19
کریستوفر: نگاهم کن فیلیکس... من کسی ام که بهت می گه چطور زندگی کنی و تو بعد از بله گفتن، گفته هاشو انجام میدی... به نوعی اشتباهه اما ما از همینش لذت...
26.4K 4.6K 20
🧛🏻‍♂️A real manhwa🧛🏻‍♂️ "یه مانهوای واقعی" نویسند: boom ژانر: رومنس، اسمات، فلاف، فانتزی، سوپرنچرال، طنز، ددی کینک، هپی اندینگ،... کاپل: چانلیکس...
3.1K 211 8
فیکشن : واندرلند (سرزمین عجایب) کاپل: هیونلیکس ژانر: خشن، دارک، روانشناسی، اسمات، بی‌دی‌اس‌ام وضعیت: فول ایدی تلگرام نویسنده: @dxvnl چنل تلگرام: @hyu...
3.3K 965 22
"تو... توام یه خاکستری ای!" "آره... ولی من یه خاکستریم که میخواد خاکستری لعنتی تو باشه!" ~خلاصه: وویونگ یه پالت رنگه... کسیه که توی رنگ ها و حس ها قو...