جونگ کوک برگه کاغذ و برداشت قایمش کرد میدونست کسی که این نامه رو اینجا انداخته حتما یه ربطی به گذشته تهیونگ داره ولی نمیخواست نگرانش کنه
باید تهیونگ پیش خودش میاورد تا مراقبش باشه ولی زمان هایی که خونه نبودن چی؟؟
جیکوب و چیکار میکردن؟؟
شاید باید خونه رو عوض میکرد ولی احتمالش زیاد بود که خونه جدیدشون و پیدا کننباید با تهیونگ حرف می زد
صبح روز بعد
دانشگاهجونگ کوک با کیفش وارد کلاس شد میدونست امروز اولین کلاس تهیونگ بعد شش ماهه با چشماش به دنبال دوست پسرش گشت
تهیونگ با دیدن جونگ کوک لبخند کوچیکی زد
جونگ کوک چهره جدی خودش و نگه داشت و شروع کرد به درس دادن
تو کل درس نگاه های گذرایی از تهیونگ می دزدید که باعث خنده ته میشد وقتی کلاس تموم شد پسری قد بلند نزدیک ته شد روبروش وایساد و جونگ کوک نمیتونست ببینه که چی میگن یا ته چه واکنشی داره همین عصبانیش میکردپسر با روی گشاده از کلاس بیرون رفت حالا فقط جونگ کوک و تهیونگ مونده بودن وقتی ته داشت از کلاس خارج میشد جونگ کوک با چهره جدیش که همیشه تو کلاس داشت گفت:آقای کیم چند لحظه صبر کنید
تهیونگ متعجب جلوی میز جونگ کوک ایستاد و گفت:بله استاد؟؟؟جونگ کوک با اخم گفت: لطفاً در و ببندید
ته در و بست برگشت
و دید جونگ کوک با سکسی ترین حالت ممکن رو صندلیش لم داده بود پاشو رو پاش انداخته بود
چشماش مثل یه شکارچی به ته نگاه میکرد
ته آب دهنشو قورت داد
جونگ کوک گفت:خب کیم تهیونگ شی میبینم که نیومده شیطنت هاتون شروع شدهتهیونگ با چشمای درشتش به جونگ کوک نگاه کرد و گفت:نه جونگ کوکی اینجوری نیست
جونگ کوک:آقای جئون نه جونگ کوکی من استاد شمام کیم تهیونگ شی
تهیونگ از این که کار اشتباهی کرده باشه اینقدر ترسیده بود که نفهمید جونگ کوک داره باهاش بازی میکنه
جونگ کوک بلند شد و گفت:تنبیهت میمونه واسه خونه کیم تهیونگ
اینو گفت و از کلاس خارج شد تهیونگ هاج و واج به در نگاه میکرد
YOU ARE READING
Kookv Magic Of Love [ Completed ]
Fanfictionجادوی عشق🍸 کاپل:کوکوی یونمین کاپل مخفی ژانر روزمره درام رومنس اسمات دانشگاهی هپی اند تاپ جونگ کوک باتم تهیونگ خلاصه داستان:کیم تهیونگ کراش کل دانشگاهه به رابطه معتقد نیست حالا چی میشه اگه این آدم خودش رو کسی کراش بزنه اونم نه هرکسی بلکه جئون جونگ...