📖p29📖

25.7K 3.2K 1.5K
                                    

با خستگی به مدرسه رسید و وارد شد. ساعت ۱۲ شب از خونه ی تهیونگ بیرون اومد و به طرف خونه خودش حرکت کرده بود پس مسلما هم دیر خوابیده بود.

وقتی یاد اصرار های تهیونگ برای اینکه همونجا بخوابه میفتاد دلش میخواد موهای خودش رو بکنه، چون اینطوری حتما صبح جنازش رو اقای کیم حمل میکرد.

میخواست در کلاسش رو باز کنه و وارد بشه که با صدایی که شنید سرجاش متوقف شد.

"اوپا"

سرش رو برگردوند و یونا رو دید که کمی دورتر از کلاس ایستاده بود و دست هاش پشتش بودن.
اروم به طرفش حرکت کرد و بعد ایستادن جلوش، به چشم‌های پر استرسش زل زد.

"سلام یونا..کارم داری؟"

"آ..آره اوپا..میخواستم یه چیزی رو بهت بدم"

یونا کمی این پا و اون پا کرد و در نهایت از پشتش کاغذ تا شده ای رو بیرون اورد و به طرف جونگگوک گرفت.

"لطفا اینو..اینو بخون"

جونگکوک به کاغذ توی دست یونا با تعجب نگاه کرد. دستش رو دراز کرد اما همین که کاغذ رو گرفت با صدایی که شنید خون توی رگاش یخ بست.

"جونگکوک!"

یونا با شنیدن صدای تهیونگ نامه رو توی دست جونگگوک چپوند و عقب عقب رفت.

"منتظرتم اوپا"

و بعد به سرعت به سمت کلاسش حرکت کرد. جونگکوک نامه رو توی دستش فشار داد و سریع اون رو توی جیبش گذاشت.

به طرف تهیونگ که عصبی بهش نگاه میکرد برگشت و همونطور که لبخند میزد عقب رفت.

"من باید برم دستشویی..وقتی برگشتم کارتو بگو"

چیزی که جای شکر داشت این بود که دستشویی نزدیک بود و جونگکوک با چند قدم بلند خودش رو بهش رسوند اما قبل از اینکه ببندتش تهیونگ دستش رو روش گذاشت و با فشاری که اورد بازش کرد.

جونگکوک اب دهنش رو قورت داد و چند قدم عقب رفت. تهیونگ با چشم‌های عصبی ای که پسر کوچیکتر جرئت نگاه کردن بهشون رو نداشت بهش نزدیک شد و بعد از اینکه رو به روش ایستاد دستش رو به طرفش دراز کرد.

"بدش به من"

"ت..تهیونگ ببین.."

تهیونگ دستش رو به سمت جیب جونگکوک برد که پسر کوچیکتر خودش رو از همون سمت به عقب کشید. تهیونگ عصبی دوباره این کار و تکرار کرد و کوک دوباره به عقب رفت تا دست تهیونگ بهش نرسه.

یک دفعه پسر بزرگ تر خیزی برداشت و کمر کوک رو به سمت خودش کشید. جونگکوک هم محکم بهش برخورد کرد و دیگه نمیتونست تکون بخوره.

دستش رو توی جیب پسر کوچیکتر گذاشت و نامه رو بیرون اورد. جونگکوک دستش رو بالا اورد و خواست پسش بگیره که تهیونگ نامه رو بالاتر کشید.

Love At School ❢ VkookWhere stories live. Discover now