-باکووووووس
زئوس با جیغی که کشید وی وی سریعا توی بغل باکوس پناه برد
+هی بیب آروم باش فقط رفتم پیاده روی
زئوس شنلشو توی دستاش گرفت و با جدیت نزدیکش شد
- هاااا دیگه میخواسی کجا بدون من بری؟!
به موهاش چنگی انداخت و رو به روش مثل کسایی که رفتن توالت نشست و هق زد
-لوسیفر معلوم نیست کدوم گوریه منم اومدم زمین و تا پیداش نکنم نمیتونم برگردم
کم کم حلقه های اشک داشتن تو چشماش جمع میشدن
-و توی مادر فاکرم فقط داری میری خوش بگذرونی.. لطفا باکوس لطفا چند روز دست از دارکوب بازیات بردار
باکوس لبخندی زدو موهای وی وی رو نوازش میکرد
+بیبی گریه نکن پیداش میکنیم فقط باید همه چیو بسپری به من
-بسپرم به تو؟! به توووو؟!
غرشی کردو باکوس هوم بیخیالی کرد
+اونقد عصبی نباش مگه راهه دیگه ایم داری؟!
زئوس قسمتی از شنلشو توی دهنش بردو بود با دندون پارچه رو میکند و با خودش فکر میکرد با این وضع هیچ راهی جز اعتماد کردن به باکوس نداره به هر حال اون بود که به اندازه موهای سرش اومده بود زمین
-نقشه ای داری؟!
باکوس لحظه ای چشمای شیطانیش درخشید و به سرعت لبخندی زد
+آره زئوس همینه باید بهم اعتماد کنی
-دری وری نگو نقشت چیه!!
دستشو روی بدن پشمالوی وی وی کشید و دندونای براقشو نشون داد
+عجله نکن بهت میگم
🔱🔥🔱🔥🔱🔥🔱🔥🔱🔥🔱🔥
زیره نگاهای پسره کوتوله رو به روش تکونی خورد
حوله رو آروم روی موهای عزیزش میکشید و اونارو خشک میکرد-اونقدر جذاب شدم اونطوری بهم نگاه میکنی؟!
نیشخندی زدو بکهیون یه تای ابروشو بالا انداخت
+کاری به جهنمی بودن آب ندارم فقط اذیت نمیشی لنزتو چند روز توی چشمات گذاشتی؟! حداقل واسه سلامتی چشمات درش بیار
-چی؟!
حوله رو مرتب کنار گذاشتو با کلمه عجیبی که تازگیا میشنید پلک زد "لنز"
+اون فاکی.. اون پلاستیک قرمز رنگ توی تخم چشمت اونو درش بیار عجیبت میکنه
به چشماش اشاره کردو لوسیفر انگشت اشارشو سمت چشمش برد
-چیکار به چشمام داری؟! مگه چشه!!
+چش نیست شبیه دلقکت کرده دلقکارو دیدی؟! چندشن حس خوبی بهم نمیدن پس توهم اونارو از چشمت بکش بیرون
YOU ARE READING
🔱devil's mistress🔱
Humor🔱🔥معشوقه شیطان🔥🔱 ❌بعد از اینکه خدا برای تنبیه لوسیفر نصفی از روحشو گرفت و به تن آدمیزاد داد لوسیفر از پادشاهی تمام جهنم پس زده شد و تمام وقتشو صرف پیدا کردن ادمیزادی کرد که نصف روحشو به مالکیت گرفته بود و همه اینها یه دلیل داشت تا اینکه بتونه ت...