📖p9📖

22.5K 3.4K 928
                                    

وقتی یونگی با تعجب اون حرف رو زد، جونگکوک به خودش اومد.‌ این چه شانسی بود که داشت؟ معلوم نبود الان پیش خودشون چه فکری میکردن غافل از اینکه تهیونگ قصد جونش رو کرده.

انتظار داشت پسر بزرگ‌تر ولش کنه اما در کمال تعجب تو همون حالت موند. از بین دندونای قفل شدش با حرص غرید:

"نمیخوای ولم کنی؟"

تهیونگ لب‌هاش رو به گوش جونگکوک چسبوند و گفت:

"نه..تو که هنوز تنبیه نشدی..چرا ولت کنم.."

جونگکوک میدونست چیزی برای تهیونگ مهم نیست، اما تا این حد؟ مطمئنا یونگی الان داشت به باهم بودنشون فکر می‌کرد و این یه سوتفاهم افتضاح بود.

البته خداروشکر میکرد زنگ خورده بود و نامجون و جین و هوسوک سر کلاس‌هاشون بودن، وگرنه از شانس بدش مطمئنا اون‌ها هم اون رو تو این وضعیت شرم آور می‌دیدن.

جیمین زودتر واکنش نشون داد و بعد از اینکه با اخم جلو رفت، دست تهیونگ رو از دور جونگکوک باز کرد و گوشش رو کشید که آخ کوک در اومد. با حرص گفت:

"دو دقیقه تنهات گذاشتم جونگکوک..چه غلطی میکردی ها؟؟"

"آی..آی..جیمین ولم کن گوشمو کندی..آخ.."

یونگی با هول جلو رفت و دست جیمین رو کنار زد.

"ولش کن جیمین! اول بزار ببینیم چی شده."

جیمین هم با بی میلی سرش رو تکون داد و بالاخره گوشش رو ول کرد، اما هنوز هم عصبی بود.

**

"فقط به خاطر اینکه تو بازی ادای تورو هم در آورد می‌خواستی بزنیش عوضی؟؟"

جیمین اینا رو با حرص رو به تهیونگ میگفت..تهیونگ هم پاشو رو پاش انداخت و با بیخیالی یکم از ابمیوه توی دستش خورد..

"کی گفته میخواستم بزنمش؟؟ادم پاپیشو با زدن ادب نمیکنه.."

جیمین به طرف جونگکوک برگشت و بهش نگاه کرد. بحث کردن با همچین آدم بی منطقی کاملا بی فایده بود!

"بلند شو بریم!!"

جونگکوک با تعجب اول به جیمین نگاه کرد و بعد به تهیونگ که پسر بزرگ‌تر دستش رو کمی بالا آورد و تکون داد به معنی اینکه می‌تونی بری.

جیمین با حرص دست کوک رو کشید و حرکت کرد. وقنی به اندازه کافی دور شدن به طرفش برگشت و گفت:

"جدی جدی باورت شده پاپیشی که ازش اجازه میگیری؟؟"
.
.
.

.
.
.
زنگ آخر خورد و جونگکوک با خستگی از جاش بلند شد تا وسایلش رو جمع کنه. بعد از اون زنگ آزاد، تهیونگ دیگه کاریش نداشت و این واقعا مایه خوشحالی بود! چی از این بهتر؟

می‌خواست از جیمین در مورد رابطش با یونگی بپرسه که گوشیش زنگ خورد و با تعجب به شماره افتاده روی صفحه نگاه کرد.

Love At School ❢ VkookWhere stories live. Discover now