-35-

9.1K 1.6K 77
                                    

یه شب که از سرکار اومدم خونه تو اشپزخونه دیدمت.
داشتی چیپس میخوردی،
همین طوری‌ از پنجره داشتی‌ بیرونو نگاه میکردی.
وقتی دیدمت بهت گفتم " سلام "
تو برگشتی بهم نگاه کردی.

-" بیا بریم امریکا."
" چی ؟ "
" اونجا میتونیم ازدواج کنیم . تو بعضی‌ قسمت هاش ادمایی هستن که کره ای صحبت کنن. بهش فک کن جانگکوک . کلی فرصت اونجا هست."
" تهیونگ ما نمیتویم از پسش بر بیایم"
- " میتونیم پولامونو جمع کنیم پس "
" اینگلیسی چطوری‌ یاد بگیریم؟"
- " میتونیم کتاباشو بخریم! "
" تهیونگ من دوستت دارم اکا ما هیچکسو تو امریکا نمیشناسیم."
- " خب.. شاید اره و شاید نه دوست من تو امریکا زندگی میکنه و شهرونده اوجاست و حاضره هرکاری برام بکنه که برم اونجا.."
اهی کشیدم.
" باشه پس، میتونیم بریم امریکا."
بهم لبخند زدی.
.
.
.
.
امیدوارم ۲۰۲۰ برای همه ساله خوبی باشه:))

𝘍𝘳𝘪𝘦𝘯𝘥𝘴 /𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( 𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 )Where stories live. Discover now