20

3.7K 421 94
                                    

جین و یونگی همینطور که برنامه داشتن سوار ماشین الفا بودن تا برن موهاشون رو کوتاه کنن و مشکلی که بین جیمین و جونگکوک پیش اومده بود رو سپرده بودن به نامجون تا حلش کنه

_هیونگ اینجا باید دور میزدی ارایشگاه من تو ایته وونه

+قراره بریم یه ارایشگاه دیگه

_چرا؟

+چون من میگم

یونگی همینطور که با سرعت کم رانندگی میکرد یه نیم نگاهی به گردن جین انداخت

+شما چوکرت کجاست؟

جین موقع اومدن انقدر عجله کرده بود که کاملا فراموش کرد بود چوکرش رو ببنده ولی خوشبختانه بخاطره یقه اسکی که پوشیده بود نامجون و هوسوک متوجه نبود چوکر نشده بودن ولی حالا توسط یونگی گیر افتاده بود
اب دهنش رو با ترس قورت داد
پوشیدن چوکر یکی از کارای واجبی بود که هر امگای متاهلی باید انجام میداد

_یادم رفت ببندمش

با صدای ارومی گفت و باعث شد یونگی اخم بدی بهش کنه

+چوکرت رو یادت رفته و هنوزم از من میخوای ببرمت اون ارایشگاه لعنتی که دفعه قبل چشمای هرز یکی از کارمنداش همش روی بدنت بود؟

_هیونگ اون دفعه هم بهت گفتم که اشتباه میکنی

+بس کن جین منو بیشتر از این عصبانی نکن حق نداری دیگه پات رو اونجا بذاری

_اصلا برگردیم خونه نمیخوام موهامو کوتاه کنم

صدای ناراحت جین باعث شد یونگی سعی کنه کمی اروم بشه ولی خب اونم حق داشت
مراقبت کردن از جین در برابر بقیه الفاها بیش از حد سخت بود هم بخاطره زیبایی ظاهریش و هم بخاطره خوش بو بودن بیش از حد فرمونش، تمام الفاها و حتی امگاها در یک نگاه جذبش میشدن
ولی به هرحال نمیتونستن امگاشون رو تو خونه زندانی کنن یا هربار که بیرون میرفتن بخاطره یه سری الفای حرومزاده باهم دعوا کنن

+جین عزیزم این ارایشگاهی هم که میخوام ببرمت ارایشگاه خوبیه لج بازی نکن گفتی چشم هات اذیته

_نمیخواد فردا با تهیونگ میرم

الفا نفسش رو صدا دار بیرون فرستاد
میدونست جین اکثرا فقط با تهیونگ و هوسوک بیرون میره چون بقیه شون بیش از حد روش حساس بودن

+به هرحال منم میخواستم موهام رو کوتاه کنم پس تو هم مجبوری با من بیای

جین ترجیح داد بیشتر از این بحث نکنه میدونست این حساسیت های الفاهاش هیچ وقت درست نمیشه ولی مطمین میشد که یونگی بعدا بخاطره ناراحت کردنش به خوبی ازش عذرخواهی کنه

🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱

حتی بیست دقیقه هم از صحبتش با جونگکوک نگذشته بود که نامجون زنگ زده بود بهش
لوپوس الفا یاداوری کرده بود که جیمین قبلا بهش قول داده که یکی از درخواست های نامجون رو بدون هیچ سوالی انجام بده
و حالا امگا با عصبانیت به سمت پارکینگ دانشگاه میرفت تا سوار ماشین کوک بشه و به خواسته لوپوس الفا به شرکتش بره
به محض وارد شدن به پارکینگ جونگکوک رو دید که به ماشینش تکیه داده و با پوزخندی مسخره امیز بهش نگاه میکرد انگار که منتظرش بود تا با افتخار بهش اعلام کنه که برنده این دعوا خودش بوده

seven⁷/متوقف شده Where stories live. Discover now