_ ببین کی اینجاست
خفه شو تمین پسره عوضی
_میبینم که عصبانی. مامان عزیزت دعوات کرده دیر رفتی خونه؟
اره و این تقصیر تو فاکی فیسه با این پیشنهاد هات
" بریم بار مخ الفا ها رو بزنیم"
ادای دیشب تمین رو دراورد_خیلی خب بابا بس کن،حالا نه که خودت خیلی مخالف بودی
نمیدونم تمین اره بهم خوش گذشت ولی میبینی که اجازه تفریح کردن ندارم مامانم داره دیونه ام میکنه
_جیمین بهت چی گفتم؟ باید رو به روی مامانت وایسی جوابش رو بده نترس
میخوای از خونه پرتم کنه بیرون ؟ عقل نداری تو
_حالا دیشب دیر برگشتی چی گفت بهت؟
همون حرف های همیشگی باید ازدواج کنی یه امگا باید تو سن ۱۸ سالگی ازدواج کنه. داری ابرومون رو میبری ، از این چرت و پرتا
_راستش ازدواج اونقدرام بد نیست شاید الفای پایه و باحال پیدا کنی
الفای باحال و پایه از کجا پیدا کنم تمین انقدر رو مخ من نرو
_اون خانواده لی چیشدن؟ خانواده پولدار و خوشنامین. همه امگاها ارزوشونه با همچین خانواده ای ازدواج کنن چرا قبول نکردی عضوی از خانواده شون بشی؟
اونا همین الانش هم سه تا امگا دارن فکر میکنی اصلا به من توجه میکنن؟
_حق با تو اینش بده البته که خیلیا این موضوع براشون مهم نیست وقتی پای پول و جایگاه اجتماعی مطرح باشه
با ورود استاد به کلاس صحبت شون رو تموم کردن
جیمین باید یه فکری به حال زندگیش میکرد🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
با احساس خفگی که بهش دست داد عوق زد و تهیونگ دیکش رو از دهنش خارج کرد تمام صورتش از کام اون دو نفر و آب دهن خودش خیس شده بود
حالا که دهنش خالی شده بود میتونست راحت حرف بزنه و برای لمس کردن عضو قرمز شده اش التماس کنه_لطفا ددی ..... آه .. نمیتونم آههههه
میدونست التماسش فایده ی نداره و هروقت میخواست دستش رو به سمت عضو دردناکش ببره جونگکوک با اون دست های سنگینش اسپنک محکمی به باسنش میزد
تهیونگ دوباره به سمتش خم شد و لب های صورتی رنگ و درشتش رو بوسید
مزه آهن رو تو دهنش حس میکردم ولی هیچی نمیتونست حواسش رو از ضربه های محکمی که جونگکوک تو سوراخش میزد پرت کنهصدای ناله های هر سه تاشون خونه رو پر کرده بود
بعد از ارضا شدن جونگکوک داخلش بلاخره تونست نفس راحتی بکشه
البته که میدونست هنوز تهیونگ مونده ولی تهیونگ آروم تر به فاکش میداد
با عوض شدن جای تهیونگ و جونگکوک باهم جونگکوک بلاخره به عضو جین هم توجه کرد و با دستش شروع کرد به هندجاب دادن
اون الفا عاشق خشونت بود و هیچ وقت تو سکس ظرافتی به خرج نمیداد
همینطور که عضوش توسط دست های کوک محکم گرفت شده بود و دستش رو سریع بالا و پایین میبرد با لرزش بدنش تو دست های الفاش کام شد و جونگکوک تمام کام خارج شده از بدنش رو وارد دهنش کرد
بعد از چند دقیقه تهیونگ هم ارضا شد و از خستگی روی بدن جین افتاد .
گود بوی