قسمت سوم
- میدونی از کیه که همو ندیدیم ؟ بعد میگی نمیتونی بمونی؟!
- راستش چون بابام نیست یونگی اجازه نمیده از خونه بیرون بیام و اینکه از وقتی فهمیده داداشت پلیسه گیر سه پیچ داده که باهات قطع ارتباط کنم تو که قوانین مافیا رو میدونی هیچ کس نباید روابط نزدیک یا خانوادگی با پلیس ها داشته باشه.
شی وو داد زد:
-عالی شد! تا دیروز که فقط بخاطر داداشم باهام میگشتی.
جانگکوک گیج اخم کرد و سعی کرد اونو خفه کنه:
-خفه خون بگیر شی وو ، به جای این همه داد و بی داد یدفعه برو به داداشت بگو ازش خوشم میاد خودتو راحت کن.
چشمای شی وو سمت اون پسر که موهای بلندشو پشت سرش جمع کرده بود و همین موضوع صورت زیباشو بیشتر از همیشه نشون می داد چرخید، لباس هاش با ظرافت انتخاب شده بود، رنگ سفید و اون یقه ی پرنسسی توریش با هم ترکیب شده بودن و با چهره ی کیوتی که داشت اونو کاملا تبدیل به یه بیبی بوی جذاب کرده بود.
-تو راستش.. برای داداشم اینطوری خوشگل کردی؟!
جانگکوک سریع به اطرافش نگاه کرد:
-مگه داداشت اینجاست؟
و سعی کرد خودشو مرتب کنه اما شی وو جلوشو گرفت:
-اون کنار دکل وایساده جلو نمیاد زحمت نکش.
و بعد اخم کرد:
-پس اگه نمی دونستی نامجون میاد چرا اینطوری لباس پوشیدی؟ تو... نگو که کسی رو پیدا کردی؟
کوک گیج پرسید:
-پیدا کردم! کسی گمشده؟
شی وو چشماشو چرخوند، "خدایا اون احمق، خنگ"
-منظورم اینه که دوست پسر یا دختر پیدا کردی؟
-چی! نه معلومه که نه .
اون به شونه اش زد:
-پس چرا انقدر عجیب رفتار می کنی ؟ این خوشگل بازیا چیه! میخوای مخ کی رو بزنی؟
اون به لباسش نگاه کرد راستش درست بود که یکم به خودش رسیده بود آخه سری پیش فاکس بهش گفت شبیه خدمتکارا لباس پوشیده برای همین میخواست این سری که میره دیدنش دهنشو ببنده ولی خب شی وو هم زیادی داشت واکنش نشون میداد:
-من فقط یکم تنوع دادم ، هی فقط خفه شو اونطور که فکر میکنی نیست.
-از من خوشتیپ تره؟
-تو خوشتیپی؟ جلوی اون!
شی وو داد زد و دستاشو با عصبانیت روی هوا تکون داد:
-دیدی ، دیدی گفتم تو یکی رو پیدا کردی؟
-اون فقط .. ولش کن شی وو اون دوست پسرم نیست.
YOU ARE READING
fox
Fanfictionجانگکوک کوچیکترین پسر رئیس باند خلافکار سئول که برعکس جایگاهش پسری معصوم و ساده ست که برای تولدش برده ای وحشی و خطرناک کادو میگیره برده ای که نه کسی میدونه کیه و نه میدونه اسم واقعیش چیه فقط میون تاریکی وجودش و چشم های ترسناکش یه لقب براش وجود دا...