_تو که من و فراموش کرده بودی!!
با همون جدیت گفت: درسته.. من نمیدونم عاشق چیه تو شده بودم اما این فراموشی به نفع من بود اینبار با چشمای باز انتخاب میکنم
جونگ کوک خنده حرصی کرد و گفت: اینطوریه؟؟
چشماش و بست و سرش و تکون داد
اره عزیزم دقیقا همینطوریه_جونگ کوک انگار واقعا همکلاسیت از درس برات جذاب تره
نگاهش و از تهیونگ گرفت و به خانوم هان داد
_میتونه باشه...!.
دم در کلاس منتظر سهون بود که همون دختری که دیروز جلوش و گرفته بود کنارش ایستاد و ابمیوه تو دستش و روی کفش مارک تهیونگ خالی کرد و با خنده رو عصابی سمت صندلی جونگ کوک رفت .. تهیونگ که تا اون لحظه به کفشای مورد علاقش خیره بود اروم سرش و بلند کرد و با نگاه وحشیش دنبال دختر گشت .. جونگ کوک دست به سینه به صندلیش تکیه داد و مشتاق به عکس العملش نگاه کرد البته نه فقط اون هرکسی که تو کلاس مونده بود منتظر حرکتی از جانب پسری شد که تو همین دوروز عامل هر سر و صدایی داخل و خارج از کلاس دوم بود
قدماش و اروم به سمت دختر برداشت ازنجش و گرفت و سمت خودش برش گردوند در حالی که سعی میکرد عصبانیتش و کنترل کنه به چشمای دختر زل زد و گفت: پاکش کن
دختر از نگاهش ترسید اما به روی خودش نیاورد (کاور و از دست ندین)
ولی نظر جونگکوک این نبود...!
موهایی که بخاطر خوابیدن طولانی حالتش و از دست داده بود و روی چشماش ریخته بود، چشم هایی با رگه های قرمز و حالت خمار و درنده..این جذابیت خالص بود...!تهیونگ سرش و خم کرد تا هم قد دختر بشه
ببین من الان نه عصاب دارم، نه حوصله، نه سلامت روان نه عفت کلام. رو مخ من راه نرو عین بچه ادم این گندی که زدی و پاک کنهه جین عقب عقب رفت و گفت: حقت بود پاکش نمیکنم میخوای چیکار کنی؟
دستش و به کمرش زد و با حرص هوفی کشید که موهاش از روی چشمش کنار رفت. قدمای عقب رفته هه جین و جبران کرد هر دو دستش و روی قفسه سینه دختر گذاشت و هولش داد جوری که محکم رو صندلی پشتش افتاد
هه جین با نگاهی مخلوط از ترس و درد و تعجب بهش نگاه کرد و صاف روی صندلی نشست، تهیونگ جلوتر رفت و پاش و بین پاهای دختر روی صندلی گذاشت و با چشم بهش اشاره کرد و گفت: زود باش پاکش کن.. همین الـــــــــاناخر جملش و داد زد که دختر با ترس از جاش پرید ناخوداگاه تو جیبش دنبال دستمال گشت که با حرف تهیونگ با بهت و بغض بهش نگاه کرد
دستمال نه..با دامنت پاکش کن....!
_دا-دامنم.!
ابروش و بالا انداخت و گفت: اره دامنت!
YOU ARE READING
Who are you?
Action☆ "جونگکوک: این سرگرمی جدید جذابه.. ازش خوشم میاد یونگی:بنظرم اصلا به عنوان سرگرمی بهش نگاه نکن اینی که من میبینم کم کم هممون و تبدیل به سرگرمی میکنه...! " [تهیونگ برای گرفتن انتقام برادر دوقلوش از موقعیت خوبه درس خوندن توی امریکا میگذره و وارد مدرس...