Part: 47/70
Vote: 100
Comment: -
Words: 2.3k
Music: Paint it black🎵
Had a horrible day, felt sick, cried over my best friend's dad's loss, and now giving this to you, hoping I can feel a tiny bit better.
.
.
." گرسنهای؟ "
بعد از این که تهیونگ، یونگی رو به دنبال خودش از کلبه بیرون برد تا بدون حضور بقیه با هم صحبت کنن، جین و جیمین داخل کلبه باقی موندن. جیمین متوجه شد چند دقیقهست غرقِ فکر و خیالات خودش با اون ظرفِ ماهی کبابی وسط کلبه ایستاده و جین خیره به ماهیها همراهیش میکنه.
پس ماهیهایی رو که حالا سرد شده بودن، سمتش گرفت:
" بیا، من گرسنه نیستم، میتونی بخوریشون. "
" شاهزاده... " جین پیشنهاد اون پسر زال رو قبول کرد و دست جلو برد تا ظرف رو ازش بگیره، اما ادامه داد:
" نگرانِ چی هستی؟ "
" آه... فراموش کرده بودم میتونی ذهنمو بخونی! " جیمین به اجبار خندهای کرد و سمتِ خروجی کلبه راه افتاد.
" کجا میری؟ "
" باید کمی هوا بخورم... "
جین تکهای ماهی بین دندون گرفت: " تا وقتی تهیونگ بیهوش بود که اصلا نمیدونستی هوای تازه چیه! "
اما جیمین نایستاد تا جوابی به سئوکجینِ خوشچهره بده. در رو پشتِ سرش بست و بیرون رفت.
جین گوشتِ ماهی رو با لذت جوید: " باشه، فرار کن. به هر حال منم دیگه حوصله ندارم اون احساسات پیچ در پیچتو از ذهنت بخونم. داشتی دیوونهم میکردی! "
.
.
.جیمین گرمِ سرک کشیدن بود. دورِ کلبه چرخی زد و دنبال یونگی و تهیونگ گشت. اون پسر یونگی رو به جایی پشت کلبه برده بود و همراهش روی سنگ نشسته بود تا باهاش صحبت کنه.
شاهزادهی زال در حالی که نیمی از صورتش رو پشتِ ستونی چوبی قایم کرده بود، اون دو نفر رو دید میزد. سعی داشت از روی حالات و حرکاتشون حدس بزنه درمورد چی صحبت میکنن. فاصلهشون از جیمین به قدری بود که نمیتونست چیزی از صحبت خصوصیشون بشنوه.
" مطمئنی یه شاهزادهای؟ "
جیمین از جا پرید. ابتدا کمی ترسید و همین باعث شد پیشونیش به ستون چوبی بخوره. با دستی که روی محلِ درد فشار میداد به پشت سر چرخید و با صورت آشنایِ گذشته مواجه شد؛ هوسوک و انبوه موهای طلاییش با نیشخندی تمسخرآمیز گرمِ تماشاش بود.
" ندیده بودم یه شاهزادهی با اصالت، دزدکی کسی رو دید بزنه! "
" خب که چی؟ " کلافه پیشونیش رو مالید و نق زد.
" معلومه دست و پا چلفتی هم هستی! "
جیمین کمی جا خورد و شاکی شد: " آهای! مودب باش. "
YOU ARE READING
TheHeart فصل دوم با کاپل کوکمین به زودی
Historical Fictionنیمهی روح اون پسر، یک ببر بود! . . . . ژانر: تاریخی|افسانهای|معمایی|رمنس|اسمات با الهام از سریال زیبای The Untamed و Dark و همچنین، رمان مشهور The Husky and his white cat Shizun تکمیلشده✓ به قلم بلکاستار موزهی داستان که شامل موسیقی و فنارتها...