دست جونگ کوک دور کمر جفتش بود
و گونه هاش به سرخی گیلاسهردوشون قدم های سریع و آهسته ای رو کنار هم بر میداشتن
هر بار که میچرخیدن، قلب هردوشون به لرزه درمیومد
قدم ها نبودن که رد و بدل میشدن
احساسات بودن!
به چشم های همدیگه خیره بودن
ذهنشون خالی از هرگونه فکر اضافیفقط و فقط احساسات..
تهیونگ لباشو از هم باز کرد:
+بعد این دوباره چرخشهجونگ کوک سریع به خودش اومد
_اوهوم میدونم+انگار حواست جای دیگه ای بود
جونگ کوک با خودش فکر کرد:
حواسم هیچ جایی نیست
دقیقا همین جاست
پیش تو..جونگ کوک کمر تهیونگ رو آروم نوازش کرد
پیراهن مشکی فابریک خیلی بهش میومد
انقدر نازک بود که میتونست پوست تهیونگ رو روی کف دستش احساس کنهتهیونگ نوازش جونگ کوک رو احساس کرد
انقدر ملایم و آروم بود که تهیونگ محو احساسش شداولین بار بود از لمس شدن توسط یه آلفا چندشش نشده بود
به چشمای جونگ کوک خیره بود
موهای تیره جونگ کوک زیبایی چشماش رو ده برابر کرده بودنتار مویی نزدیک چشم جونگ کوک بود و تهیونگ اون رو مزاحم دید
میخواست چشمای آلفاش رو واضح تر ببینهجونگ کوک با کنار رفتن مو کنار چشمش توسط تهیونگ کمی جا خورد
انگشتای تهیونگ پیشونی جونگ کوک رو نوازش کرد
ولی بر خلاف تصور..
جونگ کوک هول شد
حق داشت
کار غیر منتظره ای بودقدمی که باید بر میداشت رو فراموش کرد و باعث شد پاش لای پای ته پیچ بخوره
ته یقه جونگ کوک رو گرفت که نیوفته ولی..
فایده نداشتدکمه های جونگ کوک یکی یکی باز شدن و تهیونگ پخش زمین شد
_ته حالت خوبه؟!
تهیونگ با عصبانیت داد زد:
+یعنی چی حالت خوبه؟ حواست کجاست!؟ یعنی هر قدمی که قراره برداری رو باید یکی یکی بهت بگم؟!جونگ کوک در جوابش گفت:
_مگه تقصیر منه؟ تو بودی که الکی دست میزنی به صورت بقیه+اون وقت اون کی بود که کمر منو با عشوه ناز میکرد؟ ها؟ اون مشکلی نداره؟
_کی کمرتو ناز میکرد؟
+اجدادت!
تهیونگ ساکت شد و جونگ کوک هم دیگه چیزی نگفت
YOU ARE READING
FUCK YOU
Fanfiction_ فکر کنم یه اشتباهی شده آخه یعنی چی"تبریک میگم شما حامله ای"؟ +شما آروم باشین یه لحظه _تازه اونم از کی؟؟ این احمق؟؟ +تست تعیین هویت ثابت کردن که بچه تو شکم شما از اقای جئون هستش _مطمئنم یه اشتباهی شده عقل آدم سالمم میفهمه همچین چیزی ممکن نیست شما...