پرش به محتوا

warten

از ویکی‌واژه

آلمانی

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]
  • آیپا: ‎ ˈvaʁtn̩ ‎
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد. (ˈvaʁtn̩)
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.

فعل

[ویرایش]

warten

  1. منتظر بودن
    ‎Ich habe heute auf deinen Anruf gewartet.‎
    من امروز منتظر تماس تو بودم.
    ‎Detlef hat heute eine Stunde vor dem Kino auf seine Freundin gewartet.‎
    امروز دتلف یک ساعت جلو سینما منتظر دوست دخترش بود.