پرش به محتوا

swell

از ویکی‌واژه

انگلیسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

گرفته شده از واژهٔ swellen در انگلیسی میانه، از swellan در انگلیسی باستان، از swellanan در نیازبان‌های ژرمنی. هم ریشه با واژه‌های zwellen در هلندی، schwellen در آلمانی و svälla در سوئدی.

آوایش

[ویرایش]

صفت

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

  1. (آمریکایی، غیررسمی)

عالی، خیلی توپ.

برگردان در دیگر زبان‌ها

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

  1. زنجیره‌ای از موج‌های بزرگ اقیانوسی که معمولا به دلیل وزش باد پدید می‌آیند و پس از پایان باد همچنان وجود دارند.
  2. 1883, Robert Louis Stevenson, Treasure Island, ch. 24:
    There was a great, smooth swell upon the sea.
  3. (موسیقی)

ابزاری برای در دست گرفتن حجم صدا در سازهای بادی لوله‌ای مانند [[w:fa:ارگ (ساز)

  1. |ارگ]].
  2. (موسیقی)
  3. یک دسته از لوله‌های سازهای بادی لوله‌ای که به صورت جداگانه کنترل می‌شوند، معمولا بزرگترین دستهٔ آن‌ها
  4. یک پشته یا برجستگی مانند آن بر روی زمین
  5. 1909, Joseph A. Altsheler, The Last of the Chiefs, ch. 2:
    Off on the crest of a swell a moving figure was seen now and then. "Antelope," said the hunters.
  6. (غیررسمی) کسی که به صورت خیلی سطح بالا یا شیک لباس پوشیده باشد.
  7. الگو:circa William Makepeace Thackeray, "The Kickleburys on the Rhine" in The Christmas Books of Mr. M. A. Titmarsh:
    It costs him no more to wear all his ornaments about his distinguished person than to leave them at home. If you can be a swell at a cheap rate, why not?
  8. 1887, Horatio Alger, The Cash Boy, ch. 9:
    He was dressed in a flashy style, not unlike what is popularly denominated a swell.
  9. (غیررسمی) فردی از ردهٔ بالای جامعه، فردی با گذشتهٔ اجتماعی رده بالا، یک شخصیت مهم.
  10. 1864, Anthony Trollope, The Small House at Allington, ch. 2:
    "I am not in Mr Crosbie's confidence. He is in the General Committee Office, I know; and, I believe, has pretty nearly the management of the whole of it."...
    "I'll tell you what he is, Bell; Mr Crosbie is a swell." And Lilian Dale was right; Mr Crosbie was a swell.
  11. 1906, Gilbert Parker, The Trespasser, ch. 8:
    You buy a lot of Indian or halfbreed loafers with beaver-skins and rum, go to the Mount of the Burning Arrows, and these fellows dance round you and call you one of the lost race, the Mighty Men of the Kimash Hills. And they'll do that while the rum lasts. Meanwhile you get to think yourself a devil of a swell—you and the gods!

هم‌معنی

[ویرایش]
  • (فردی که خیلی رده بالا لباس پوشیده)

dandy, dude, toff

  • (فردی از ردهٔ اجتماعی بالا)

toff

عبارت‌های گرفته شده

[ویرایش]

برگردان در دیگر زبان‌ها

[ویرایش]

فعل

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

  1. (فعل لازم) پف کردن، باد کردن، متورم شدن (بویژه به دلیل جمع شدن خون یا آب بدن)
  1. (با مفعول)

باعث تورم چیزی شدن.

برگردان در دیگر زبان‌ها

[ویرایش]

هم‌خانواده

[ویرایش]