پرش به محتوا

spur

از ویکی‌واژه

انگلیسی

[ویرایش]

فعل

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

  1. تشویقیدن به یه فعالیت یا توسعه، یا سببیدن (سبب شدن) پرورش سریعتر:
    The coach’s speech spurred her team into playing the best game of their lives.
    The huge new factory spurred economic growth in the entire region.

برگردان

[ویرایش]
تشویقیدن به یه فعالیت
  • فارسی: خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).، خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).
تحریکیدن
  • فارسی: خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).
گذاشتن مهمیز
  • فارسی: خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

اسم

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

  1. وسیله‌ای فلزی که هنگام سواری بر پاشنه چکمه می‌بندند
  2. یه تکه زمین که از کوه یا کوه‌هایی بیرون زده
  3. چیزیکه مانند تشویقنده به فعالیت یا توسعه می‌عملد (عمل می‌کند):
    The manager said that the team's win on Saturday would be a spur to even greater effort this season.

برگردان

[ویرایش]
وسیله‌ی متصل به پاشنه
  • فارسی: خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).
زمین بلندتر
  • فارسی: خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).
وسیله‌ی تشویق
  • فارسی: خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).، خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).