ترانه
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- [تَرانِه]
اسم
[ویرایش]ترانه
- (موسیقی): شعری متشکل از چند بیت مقفا و همسان از نظر تعداد هجاها و مصراعها که با آواز خوانده میشود.
- (موسیقی): هرنوع سخن معمولا موزون که با موسیقی خوانده شود.
- (موسیقی): تصنیف ؛ قطعهای کوتاه برای خوانده شدن همراه با سازهای موسیقی.
- دوبیتی.
- تر و تازه.
- زیباروی.
- دوبیتی. رباعی. یعنی رباعی. دوبیتی که نام دیگرش رباعی است و از گونههای شعر است که دارای چهار مصرع است. در مصرع یکم و دوم و چهارم قافیه است و در سوم لازم نیست، بعضی گویند در مصرع سوم هم باید قافیه باشد و گرنه همان دوبیتی و رباعی است. اهل دانش ملحونات این وزن [رباعی] را ترانه نام کردند.
- جوان خوش چهره و شاهد تر و تازه و دارای زیبایی و صاحب کمال. از ریشهی اوستایی «تورونه» به چم خرد، تر و تازه.
- نگار و نقش
- سدا. صدا. صوت
- به اصطلاح اهل نغمه، تصنیفی است که آن سه گوشه داشته باشد هر کدام به گونهای: یکی بیتی و دیگر مدح و یکی دیگر تلا و تلالا. در موسیقی یک قسمت از چهار قسمت نوبت مرتب یعنی تألیف کامل است و آن چهار قسمت قول است و ترانه و فروداشت.
- نغمه. سرود. نغمه و خوانندگی و سرود. گونهای از سرود. نغمه و نوا. سرود و اشعار ملی و وطنی، مثال: هر مملکتی ترانه ای ملی دارد. موج از تشبیهات اوست و با فعلهای گفتن و زدن و بستن و سرودن و سنجیدن و بلند کردن گفته میشود.
- به چم دهنخوانی و طنز و خوشطبعی نیز هست.
- شوخی و بذله و طعنه.
- بدخویی. حیلهوری. حیلهگری.
- بعضی این واژه را بضم یکم کوتاه شدهی تورانه دانند یعنی خوبان منسوب به توران
- نام دختر ایرانی
اوستایی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- تورونه.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن: ISBN 964-6961-92-4