پرش به محتوا

آزاد

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /آزاد/

صفت

[ویرایش]

آزاد

  1. (سیاسی): ویژگی آن‌که بدون فشار از طرف کسی یا گروهی بر طبق اصول شناخته‌شدهٔ جوامع مدنی زندگی می‌کند.
  2. رها شده از گرفتاری یا چیزی آزار دهنده و نامطلولب مانند زندان یا اسارت.
  3. رها، ول، وارسته.
  4. بی‌قید و بند.
  5. نوعی ماهی استخوانی که گوشت قرمز و چرب دارد و بزرگی آن تا یک متر می‌رسد.
  6. درختی است از خانواده نارونان.
  7. آنکه بنده کسی نباشد. مقابل بنده، عبد.
  8. مختار، مخیر.
  9. نجیب، اصیل.
  10. سالم و بی‌گزند.
  11. شاد، فارغ.
  12. سرافراز.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]

زبان دیگر

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • بهاری

آوایش

[ویرایش]
  • /آ/زادِ/

اسم مرکب

[ویرایش]

آزادِ

  1. اصطلاحی مرکب از «آ» از حروف اشاره و زادِ به معنی چیز در جمع به معنی چیز او، در زبان فارسی؛ استعاراً ماتحت او. شازادِ، امامزادِ، علیزادِ، آزادِ و ... آزادّه
    آ زا دِ!
    چیز آ!