پرش به محتوا

کاربر:Wikihamitnew/قانون‌ستیزی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

قانون‌ستیزی یک فلسفۀ آنارشیستی است که ابتدا در اوایل قرن بیستم به مثابه یکی از پیامدهای آنارشیسم فردگرا در فرانسه، ایتالیا، بلژیک و سوئیس شکل گرفت. قانون‌ستیزان آشکارا شیوۀ زندگی بزهکاری را برای خود برگزیدند.

ظهور

[ویرایش]

قانون‌ستیزی نخستین بار در میان نسلی از اروپاییان رواج یافت که از ناآرامی دهۀ 1890 الهام گرفته بودند. در طول این ناآرامی، راواشول، امیل هنری، آگوست وایلان و کاسریو به اسم آنارشیسم و در قالب آنچه تبلیغ به وسیلۀ عمل شناخته می‌شود، مرتکب جنایات جسورانه‌ای شدند.

تحت تاثیر نظریۀ خودپرستی نظریه‌پرداز مکس استیرنر، قانون‌ستیزان در فرانسه از آنارشیست‌هایی مانند کلمان دووال وماریوس ژاکوب که با نظریۀ احیای فردی la reprise individualle (اقدام عملی در احقاق حقوق فردی با دزدی از ثروتمندان) دزدی را توجیه می‌کردند، جدا شدند. در عوض قانون‌ستیزان استدلال می‌کردند که اقدامات آن‌ها به مبنای اخلاقی نیاز ندارد. اعمال غیرقانونی نه به نام آرمانی برتر بلکه در جستجوی امیال شخصی انجام می‌گرفت. در پاریس این فضای اجتماعی حول هفته‌نامۀ لانارشی و کازریه پاپیولار (جلسات گروهی منظم که هر هفته در چندین مکان مختلف در داخل و اطراف پایتخت برگزار می‌شد) که هر دوی آن‌ها توسط آلبرت لیبرتاد و همکارانش تاسیس شده بود، قرار داشت.

لانارشی 3 ژانویه سال 1907

پس از آنکه پیتر کروپاتکین همراه با دیگران در پی تردیدهای اولیۀ خود تصمیم گرفتند به اتحادیه‌های کارگری بپیوندند، کمونیست‌های آنارشیست ضد سندیکایی باقی ماندند که در فرانسه در اطراف نشریۀ فرانسوی متعلق به سباستین فور با نام لو لیبرتار تشکیل گروه دادند. از سال 1905 به بعد همتایان روسی این کمونیست‌های آنارشیست ضد سندیکا به طرفداران پر و پا قرص تروریست اقتصادی و مصادر‌ه‌های غیرقانونی تبدیل شدند. قانون‌ستیزی به منزلۀ یک رویه پدیدار گشت و در درون آن اعمال بمب‌گذاران آنارشیست و مجریان ترور اشخاص (تبلیغات به وسیلۀ عمل) و سارقان آنارشیست (باز تصاحب فردی) ناامیدی و نفرت شخصی آنها نسبت به جامعه‌ای تحمل‌ناپذیر را به نمایش می‌گذاشت. به علاوه، هدف این اعمال آشکارا الگو قرار گرفتن برای دعوت به شورش بود. اما به عبارتی کمتر دراماتیک "در آن زمان این اصطلاح برای نشان دادن تمامی رویه‌های ممنوع شده توسط قانون نظیر غارت، سرقت، قاچاق، جعل پول و غیره که در حل و فصل مشکلات اقتصادی کمونیست‌ها مفید بود، به کار می‌رفت." 

چنین اقدامات شورشی که می‌توانست فردی باشند در بلند مدت به منزلۀ اقدامات شورشی تلقی شدند که می‌توانستند آتش قیامی بزرگ را روشن کنند که منجر به انقلاب گردد. طرفداران و فعالان این تاکتیک از جمله شامل یوهان موست، لوییجی گالیانی، ویکتور سرژ، و سورینو دی جیووانی بودند. "در آرژانتین این گرایش‌ها در اواخر دهۀ 20 و در طول دهۀ 30 رونق گرفت، یعنی در دوران سرکوب شدید و عقب‌نشینی جنبش کارگران که زمانی قدرتمند بود- این یک ناامیدی، هرچند قهرمانانه، از جنبشی منحط محسوب می‌شد. 

کاریکاتور از باند بونو گنگ

باند تبهکاران بونو گنگ مشهورترین گروهی بود که قانون‌ستیزی را در پیش گرفت. بونو گنگ (La Bande à Bonnot) یک باند جنایتکاران آنارشیستی فرانسوی بود که در فرانسه و بلژیک در عصر بلپوک، از 1911 تا 1912 فعال بود. این باند متشکل از افرادی بود که خود را وابسته به فضای در حال پیدایش قانون‌ستیزی می‌دانستند و از آخرین فن‌آوری‌ها (از جمله خودروها و تفنگ‌های تکرارر شونده) که حتی هنوز در اختیار پلیس فرانسه نبود، استفاده می‌کردند. 

ابتدا مطبوعات این باند را صرفا اتو بندیتز (تبهکاران خودرو سوار) می‌نامیدند، باندی که پس از مصاحبۀ ژول بونو در دفتر روزنامۀ مشهور پتی پریزیون، بونو گنگ لقب گرفت. شهرت متصور این باند تبهکار در گروه بعدها با مرگ پر سر و صدای ژول بونو در یک تیراندازی با پلیس فرانسه در نوژان سور مرن تقویت شد. 

انتقاد

[ویرایش]

طرفداری از قانون‌ستیزی شکلی بسیار بحث برانگیز پیدا کرد و حتی در فضای آنارشیستی به خصوص توسط کسانی که سندیکاگرایی آنارشیستی را به اقدامات فردی مجزا از جنبش کارگری ترجیح می‌دادند، مورد اعتراض قرار گرفت. بسیاری از سوسیالیست‌ها استدلال کردند که قانون‌ستیزی، تکرارکنندۀ ذهنیت سرمایه‌داری و نشان‌دهندۀ گرایش به سوی هیچ‌انگاری است.

ویکتور سرژ که زمانی طرفدار بانفوذ قانون‌ستیزی بود، پس از دستگیری به جرم پناه دادن به تبهکاران بانو گنگ، به منتقد سرسخت قانون‌ستیزی تبدیل گشت. او در کتاب خاطرات یک انقلابی از قانون‌ستیزی با عنوان "خودکشی جمعی" یاد می‌کند. ماریوس ژاکوب نیز در سال 1948 بیان کرد: «من فکر نمی‌کنم که قانون‌ستیزی بتواند در جامعۀ امروز افراد را آزاد کند... اساسا قانون‌ستیزی به منزلۀ یک اقدام شورشی بیش از آنکه ریشه در عقاید داشته باشد، به خصلت افراد مربوط می‌شود.»

تاثیر

[ویرایش]

قانون‌ستیزی با جریان‌هایی همچون آنارشیسم شورش‌گرا و آنارشی پساچپ‌گرا به روز شده است. در سال‌های اخیر در اسپانیا و آمریکای لاتین کمپینی به نام یومانگو پدیدار شده که حامی دزدی از مغازه‌ها است و از این رو شکل امروزیاحیای فردی محسوب می‌گردد.

هورست فانتاتسینی (زادۀ 4 مارس 1939 آلتنکسل، زارلاند، آلمان- متوفی 24 دسامبر 2001 بولونیا، ایتالیا) یک آنارشیست فردگرای ایتالیایی آلمانی بود که تا زمان مرگش در سال 2001 سبک زندگی و رویۀ قانون‌ستیزی را دنبال کرد. او عمدتا به دلیل سرقت-هایش از بانک در نقاط مختلف ایتالیا و سایر کشورها بدنامی رسانه‌ای به دست آورد. در سال 1999 فیلم سینمایی !Ormai e fatta براساس زندگی او عرضه شد. ( عنوان این فیلم به انگلیسی Outlaw ترجمه شده است اما ترجمۀ دقیق عنوان اصلی عبارتست از !It's already done)

همچنین نگاه کنید

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]

[[رده:آنارشیسم در فرانسه]] [[رده:جرم]] [[رده:آنارشیسم فردگرا]]