ویکیپدیا:گزیدن مقالههای خوب/رز
رز
[ویرایش]ویرایش ورودیها | |||
---|---|---|---|
اندازهٔ مقاله | ۱۰۹٬۵۱۹ | ||
آیا مقاله ترجمه از ویکیهای دیگر است؟ | خیر | ||
منبعدارکردن همهٔ مطالب | |||
جایگزینی منابع نامعتبر (بهخصوص منابع ویکیایی) با منابع معتبر | |||
بررسی تکتک منابع ارجاعدادهشده | |||
استانداردسازی منابع با الگوهای یادکرد | |||
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ اطلاعات | |||
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ گشتن | |||
افزودن رده و میانویکی مناسب | |||
افزودن تصاویر مناسب | |||
پیوند به محتوا(ها)ی مرتبط در پروژههای خواهر | |||
پیوند پایدار منابع برخط (کد) | |||
هنوز ناظر وپ:گمخ صحت ورودیها را تأیید نکردهاست. |
رز (ویرایش | تاریخچه) • بحث • پیگیری
با سپاس از نویسنده گرامی بانو رزیتا. نوشتار به معرفی گونهی گیاهی و جنبههای مختلف آن میپردازد. به امید آنکه در بخش برگزیدگی مطرح شود. -- نوژن (بحث) ۳۰ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۵۴ (UTC)
نامزدکننده: Roozitaa (بحث • مشارکتها) ۱۵ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۴۹ (UTC)
- نوژن
روزیتای عزیز به نظرم در نامگذاری بعضی زیرتیرهها، سردهها، غیره به زیبایی عمل نشده. برای نمونه، در گلسرخیان (همان گونه که خودتان سالها پیش در بحثش تذکر دادید) بهتر است نام به صورت گلسرخان باشد چرا که آنگاه در زیرتیره «رزوئیده» میتوان از برابر گلسرخیان بهره گرفت. زیرتیرههایی چون اسپیرهاوئیده برابریابی نشدهاند. آیا در منابع پارسی هم این گونه بوده است و به همان شکل اسپیرهاوئیده (که برای خواننده پارسیزبان کمی ناآشنا است) به کار رفته است؟ -- نوژن (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۰:۳۵ (UTC)
- از اینکه برای شروع به ایرادات نامگذاری اشاره کردید خیلی خوشنود شدم! این نشان از تبحر شما در ارزیابی مقالهها دارد. همانطور که در بحث گل سرخیان برجا ماند به نظر من غیرمتخصص گلسرخان درست آمد و آنجا پیغام گذاشتم، نامگذاری مقاله گل سرخیان احتمالاً توسط جناب مانی انجام شده و ایشان کارشناس ارشد زبان و زبانشناس هستند. در مورد نام گذاری زیرتیرهها، سردهها، غیره من به هر جا که دستم میرسد پیغام گذاشتم که به کمک هم بتوانیم برابرهای درستی انتخاب کنیم. به نظرم میرسد که امکانات ما برای برابریابی در حال حاضر همین است. پیشنهاد شما برای چک کردن درستی برابرها چیست؟Roozitaa (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۱:۴۹ (UTC)
- روزیتا جان مساله این است که در نامگذاری علمی گاه چندین نام ممکن است به کار روند و همه درست باشند. در زبان انگلیسی هم این گونه است اما بسیار کمتر. پسوند «–ایان» را برای تیرهها هنگامی به کار میبریم که واژه پیش از آن به «الف» یا «ه» ختم شده باشد. اینجا به نظرم باید کمی انتقال و ادغام تاریخچه صورت گیرد که من این کار را خواهم کرد. به کار بردن نامهای علمی لاتین در پارسی هم رایج است چون نویسندگان ایرانی در گذشته کمتر برای نامهای علمی زیستشناسی برابریابی میکردند. تلاشم را خواهم کرد تا برابرهای مناسبی برای موارد درون نوشتارتان بیابم. -- نوژن (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۱۴ (UTC)
نام ۴ زیرتیره مثل اسپیرهاوئیده از کتابهای فارسی برداشته شدهاند و ایرادی بر استفاده از آنان نیست. مشکل در برابریابی نام ۴ زیرسرده و نام ۱۰ بخشههاست. گل سرخیان در همان کتاب فارسی زبان بصورت تیره گلسرخ آمدهاست. میتوان از این نام استفاده کرد.Roozitaa (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۲۱ (UTC)
- واژه «تخمک» در بخش اجزای گل نیاز به پیوند به موضوع مربوط به خود را دارد. گمان کنم آن تخمکی که پیوند دادهاید برای فرمانرو جانوران باشد.نوژن (بحث) ۱۸ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۱۵ (UTC)
- تخمک (گیاهی) ایجاد شد. Roozitaa (بحث) ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۰۷ (UTC)
در این بخش اشارهای نیز به نام جانورانی که میوه گل را میخورند بکنید.نوژن (بحث) ۱۸ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۱۵ (UTC)
- بخش «خصوصیات» دارای تنها یک زیربخش است و پیش از آن زیربخش تنها یک جمله آورده شده است. شاید بتوانید سادهترش کنید.نوژن (بحث) ۱۸ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۱۵ (UTC)
- برای بعضی بخشهای «رزهای باغی قدیمی» منبعی آورده نشده است.نوژن (بحث) ۱۸ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۱۵ (UTC)
- هر چند خط یک منبع دارد و برای کم کردن حجم منبع برای هر گل بصورت جداگانه منبع ذکر نشده.Roozitaa (بحث) ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۰۷ (UTC)
- در بخش «رزهای باغی جدید»، جملهٔ «در زیر یکی از تقسیمبندیهای معروف آنان آورده شدهاست» کمی گنگ است و باید منبع این تقسیمبندی مشخص شود. همچننی در این بخش باید توضیحی درباره اینکه اصلن رز جدید چه است آورده شود. چه اتفاقی در ۱۸۲۶ پدید آمد که رز لا فرانس را نخستین رز جدید مینامیم؟نوژن (بحث) ۱۸ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۱۵ (UTC)
- توضیح در مورد خصوصیات لا فرانس اضافه شد. Roozitaa (بحث) ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۰۷ (UTC)
- * در برگزیدگی به انجمن جهانی رز و تاریخچهاش اشاره کنید. برای برگزیدگی دیباچهٔ بخش «مصارف» را گسترش دهید. -- نوژن (بحث) ۱۸ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۱۵ (UTC)
موافق نوشتار بسیار پرباری شده است و انبوه نوشتارهای خواهرش نشان از علاقه بسیار رزیتا بانو به موضوع دارد ;) -- نوژن (بحث) ۲۳ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۰۹ (UTC)
- قلی
نقش گل در ۱- ادبیات و ۲- هنر (مثل نقاشی) بخوبی پرداخته نشده است.صفدرقلی (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۰:۵۰ (UTC)
بخوبی و بحد کمال پرداخته نشدن، از مختصات مقالات خوب است. در حال حاضر این مقاله از نظر حجمی بالاترین حجم را در بین تمامی میان ویکیها دارد. برای آنچه شما ذکر کردید، در کتابهایی که تهیه شده مطلب وجود ندارد و باید کتابهای تخصصیتر و جامعتری تهیه شود.Roozitaa (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۱:۴۹ (UTC)
- بخوبی که چه عرض کنم، به هنر اصلاً پرداخته نشده. برای ادبیات هم نامی از عمر خیام برده شده. چطور پرداخته نشده؟ گل یکی از موتیفهای شعر و ادب فارسی است.صفدرقلی (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۲۷ (UTC)
- حتماً در کتابهای در دسترم نیست که ننوشتم وگرنه ما که بخیل نیستیم. در مورد خیام خیلی علاقه داشتم که شعر مورد نظر نویسنده را پیدا کنم ولی همانطور که در مقاله آمده، لفظ «گل» در زمان خیام به معنی «گلسرخ» است و در شعرهای خیام صریحاً لفظ «گلسرخ» نیامده بود.Roozitaa (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۵۵ (UTC)
- چرا نیست؟ بفرمایید این چند نمونه. بله، چیزی که امروز بهش گل رز می گویند در آن روزگار «گل» نامیده میشد. گل؛ همچنین گل و بلبل، در شعر رودکی، حافظ و... از همه مهمتر منوچهری جایگاهی مهم دارد که مقاله بی اشاره به آنها ناقص است. مگر نه این که نمونهٔ اعلای نثر فارسی گلستان سعدی است؟ صفدرقلی (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۱۱ (UTC)
- جناب سیکاپسی، به نظرم میرسد که شما با دقت جملات را نمیخوانید. این یک وبلاگ است من نیاز به منبع معتبر دارم که فعلاً به آسانی آن دسترسی ندارم. همانطور که قبلاً گفتم مقاله کامل نیست و نقص مطلب دارد. طرح من این است که اگر کاربران دیگر شرایط خوبیدگی را در این مقاله پذیرفتند، مقاله را در دو مرحله تکمیل کنم.Roozitaa (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۳۳ (UTC)
- چرا نیست؟ بفرمایید این چند نمونه. بله، چیزی که امروز بهش گل رز می گویند در آن روزگار «گل» نامیده میشد. گل؛ همچنین گل و بلبل، در شعر رودکی، حافظ و... از همه مهمتر منوچهری جایگاهی مهم دارد که مقاله بی اشاره به آنها ناقص است. مگر نه این که نمونهٔ اعلای نثر فارسی گلستان سعدی است؟ صفدرقلی (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۱۱ (UTC)
- شما فرمودید شعر فارسی دارای گل ندیدهاید من هم نمونه اشعار موجود را برایتان مثال زدم. مطالبش را که منظورم نبود.
- من هم دارم مطالبی را که لازم است تکمیل شود اشاره میکنم. اصرار و عجلهای که وجود ندارد. یکی که بالا گفتم، شعر و ادب بود. دیگری هنر است. گل از موتیفهای هنر ایرانی است. در قالی و مینیاتور به کرات استفاده میشود. نمونهای از آن، مینیاتور باغ گل جامی در سمت چپ ارائه شده است.صفدرقلی (بحث) ۱۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۵۲ (UTC)
- مطالب در مورد شعر و ادب افزوده شد. Roozitaa (بحث) ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۵۷ (UTC)
- تشکر صفدرقلی (بحث) ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۰۸ (UTC)
- این و نتیجهٔ سوم و ششم اینجا و شاید اینها مطالب مرتبط بهدردبخوری داشته باشند. برای دیدن متن باید عضو شوید (عضویت رایگان است). --Z ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۲۱ (UTC)
- بعد از نظر جناب سیکاپسی برای گسترش بخش فرهنگ و نماد مجلات نور را گشتم و مطالبی که یافتم اضافه کردم.Roozitaa (بحث) ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۵۷ (UTC)
- بخش «نام» (که به نظرم «ریشهشناسی» برایش عنوان بهتری است) خوب و منظم نوشته نشده است. اینطور که از متن برمیآید: فرانسوی < لاتین < یونانی < فارسی باستان < اوستایی؟ در چند منبع دیگر جستجو کردم انتهایش را فارسی باستان ذکر کردهاند، محتملتر هم همین است و واژههای اوستایی و فارسی باستان (به عنوان دو زبان ایرانی باستان) معمولاً همریشهاند تا اینکه از هم وام گرفته شده باشند. در بند جدیدی آمده «واژهٔ باستانی وَرد varda در اوایل دورهٔ اشکانی بنا بر قاعدهٔ زبانشناسی تطبیقی ایرانی، ...» باستانی یعنی چه؟ زبان نیاایرانی؟ فارسی باستان؟ واژهنامه برخط ریشهشناسی ریشهٔ نهایی را *wr̥dʰo- نیاهندواروپایی ذکر میکند.[۱] (به معنی گونهٔ اوراسیایی اگلندتریا، طبق همان منبع) وبسایت سرگی استاروستین (زبانشناس معروف) هم واژههای مربوطه در اوستایی، فارسی، و یونانی را همریشه دانسته است نه وامواژه،[۲] و واژهٔ نیاهندواروپایی را هم به صورت *wordh-, *word- بازسازی کرده است که با مقایسه با *wurɵ و *wurd ژرمنی و آنِ هلنی منطقی مینماید. واژهنامه برخط ریشهشناسی هم ابتدا rhodon یونانی را از فارسی باستان ذکر میکند اما فرضیهٔ دیگری را هم ذکر میکند: «But cf. Tucker: "The rose was a special growth of Macedonia & the Thracian region as well as of Persia, & the Lat. & Gk. names prob. came from a Thraco-Phrygian source."» --Z ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)
- بخش نام یا ریشهشناسی از نظر تنظیم منطبق بر منبع است. به علت عدم تخصص توان بسط و توضیح یا گسترش بیشتر مطلب را ندارم.Roozitaa (بحث) ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۵۷ (UTC)
- پیرامون «اسپیرهاوئیده»، تلفظ لاتین Spiraea اسپیرِیَه است، ae /اِی/ خوانده میشود. --Z ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)
اسپیرهاوئیده عیناً از روی یک منبع کتاب گیاهشناسی فارسی رونوشت شدهاست.Roozitaa (بحث) ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۵۷ (UTC)
- چسباندن «است» به کلمهٔ قبلی در «اندکاست» و «سفیداست» و ... خلاف شیوهٔ رایج است و این شیوه را من که تا به حال جز در ویکیپدیای فارسی در هیچ نوشتهای ندیدهام. --Z ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)
- از روز اول که ما به ویکی پدیا آمدهایم، رسم نوشتن است همین گونه بودهاست. از چرایی آن بیخبر هستیم.Roozitaa (بحث) ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۵۷ (UTC)
- «گفتهاست» شاید درست باشد ولی «خوباست» مسلماً غلط است. صفدرقلی (بحث) ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۰۸ (UTC)
- به قول جناب ضد چون علت نیم فاصله نوشتن «است» در موارد مثل «اندکاست» و «سفیداست» مشخص نیست، این گونه است ها را با فاصله نوشتم. Roozitaa (بحث) ۲۲ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۲۲ (UTC)
- «گفتهاست» شاید درست باشد ولی «خوباست» مسلماً غلط است. صفدرقلی (بحث) ۱۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۰۸ (UTC)