مشروعیت
مشروعیت[۱] بهمعنای قانونیبودن یا طبق قانون بودن است. سیسرون این واژه را برای بیان قانونیبودن قدرت بهکار برد. بعدها واژهٔ مشروعیت در اشاره به روشهای سنتی، اصول قانون اساسی و انطباق با سنتها بهکار برده شد. پس از آن، عنصر «رضایت» نیز به معنای آن افزوده شد و رضایت، پایه و اساس فرمانروایی مشروع دانسته شد. در دوران مدرن برای نخستین بار ماکس وبر مفهوم مشروعیت را به صورت مفهومی عام بیان کرد. به عقیدهٔ او، مشروعیت بر «باور» مبتنی است و از مردم اطاعت میطلبد. قدرت فقط وقتی مؤثر است که مشروع بودهباشد.[۲]
منابع مشروعیت
[ویرایش]ماکس وبر سه منبع آرمانی برای مشروعیت ارائه کردهاست که عبارتند از:
- مشروعیت سنتی
- مشروعیت کاریزمایی
- مشروعیت عقلانی ـ قانونی
مشروعیت سنتی
[ویرایش]بر اعتقاد به تقدس سنتهای قدیمی و مشروعیت پایگاه کسانی که از زمانهای قدیم جامعه تحت حکومت آنان بودهاست، استوار است. مثل: حکومت مبتنی بر وراثت، پدرسالاری یا پیرسالاری.
مشروعیت فرهمند
[ویرایش]بر سرسپردگی تقدسی و استثنایی و دارا بودن شخصیتی ویژه و نمونه و منحصر به فرد که نماد دلاوری و الگوهای هنجاری در جامعه است، استوار است و این الگوها توسط او آشکار یا مقرر میگردد افرادی مانند اسکندر، ژولیوس سزار، هیتلر، گاندی، جمال عبدالناصر، قذافی یا سید روحالله خمینی.
مشروعیت عقلانی و قانونی
[ویرایش]بر اعتقاد به قانونیبودن الگوهای قواعد هنجاری و حق کسانی که تحت چنین قواعدی برای صدور دستور اقتدار یافتهاند، استوار است. دولت بوروکراتیک امروزی که براساس قواعد و هنجارهای قانونی استوار است نمونهٔ بارز مشروعیت عقلانی و قانونی است.
پانویس
[ویرایش]- ↑ «مشروعیت» [علوم سیاسی و روابط بینالملل] همارزِ «legitimacy»؛ منبع: گروه واژهگزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر پنجم. فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۵۳۱-۷۶-۴ (ذیل سرواژهٔ مشروعیت)
- ↑ عالم، بنیادهای علم سیاست، ۱۰۴.
منابع
[ویرایش]- عالم، عبدالرحمن (۱۳۹۰). بنیادهای علم سیاست. تهران: نی. شابک ۹۶۴-۳۱۲-۱۷۵-۵.