بحث:سعدی
افزودن مبحثرد کردن جدول تا شروع بحثها |
اینجا یک صفحهٔ بحث برای گفتگو پیرامون بهبود مقاله سعدی است. اینجا انجمن نیست که راجع به موضوعهای عمومی پیرامون موضوع مقاله گفتگو کنید. |
سیاستهای مقاله
|
یافتن منابع: گوگل (کتابها · اخبار · روزنامهها · آکادمیک · تصاویر آزاد · ارجاعات وپ) · اخبار آزاد · جیاستور · نیویورک تایمز · کتابخانه وپ |
این مقاله با درجه کیفیت برگزیده و اهمیت خیلی بالا دارای امتیاز ۲٬۲۴۱ در ویکیپروژه نسخهٔ آفلاین است.
جزئیات بیشتر
|
سعدی به عنوان یک مقاله حیاتی سطح ۴ در مورد افراد در نظر گرفته شده است. اگر میتوانید آن را بهبود دهید، لطفا این کار را انجام دهید. این مقاله به عنوان برگزیده ردهبندی شده است. |
این مقاله عضو ویکیپروژههای زیر است: | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
این مقاله برای مقالهٔ خوب نامزد شده بود. نتیجهٔ بحث چنین بود: مقاله بهعنوان مقاله خوب انتخاب گردد. ۲۰ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۳۴ (UTC) اگر میتوانید مقاله را بهبود دهید، لطفاً با جسارت به این کار مبادرت کنید. در صورتی که معتقدید مقاله معیارهای لازم را ندارد، آن را برای بازبینی کیفی نامزد کنید. |
این مقاله برای برگزیدگی نامزد شده بود. نتیجهٔ بحث چنین بود: در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۰۶ (UTC) مقاله برگزیده شود. |
اطلاعاتی از سعدی در صفحهٔ اصلی ویکیپدیا در بخش آیا میدانستید؟ در هفتهٔ ۳۲ از سال ۲۰۱۷ ظاهر شد. متن ورودی به شرح زیر بود: «آیا میدانستید که
|
اطلاعاتی از سعدی در صفحهٔ اصلی ویکیپدیا در بخش آیا میدانستید؟ در هفتهٔ ۰۴ از سال ۲۰۱۹ ظاهر شد. متن ورودی به شرح زیر بود: «آیا میدانستید که
|
بازدیدهای روزانهٔ این مقاله
|
نمونه ای از غزلیات سعدی؟
[ویرایش]آیا سرفصل نمونه غزلیات سعدی می تواند به عنوان یک سرفصل از یک مقاله دانشنامه محسوب شود؟ به نظر من باید در ویکی گفتاورد بیاید و در صورت لزوم به آن ارجاع شود. در فرم فعلی، بیش از آن که به صورت دانشنامه ای به سعدی پرداخته شده باشد، اشعار سعدی نوشته شده که به نظرم شایسته مدخل دانشنامه ای نیست. آیا نظر موافق یا مخالفی در زمینه حذف این سرفصل وجود دارد؟ ٪ مرتضا (بحث) ۱۴ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۵۱ (UTC)
طول عمر سعدی
[ویرایش]بنابر نوشته این صفحه که سالهای عمر زندگی سعدی را بین ۵۸۰ تا ۶۹۰ هجری قمری اعلام کرده است سعدی باید ۱۲۰ سال عمر کرده باشد، واقعا چنین است ؟ مسعود
- دایرةالمعارف مصاحب نوشته تولد حدود ۶۰۰ قمری، وفات ۶۹۱ یا ۶۹۴ قمری. بعد نوشته البته روایت دیگر هم فراوان است و تولد سعدی را از ۵۷۱ تا ۶۰۶ قمری احتمال دادهاند. و وفاتش را از ۶۹۰ تا ۶۹۵. خلاصه گویا ۹۰ سالی عمر کرده لااقل. روزبه 15:03, 24 آوریل 2004 (UTC)
- دو تاریخ مقاله را من از کتاب « تحقیق دربارهی سعدی» نوشتهی دکتر هانری ماسه ( ایرانشناس ) نقل کردم. اما مرحوم ذکاء الملک در مقدمهی کلیات سعدی تولد او را در سالهای اول قرن هفتم و وفاتش را در یکی از سالهای بین ۶۹۱ و ۶۹۴ ذکر کرده است. فرشاد
- به نظر من بنویسیم «حدود ۶۰۰ تا حدود ۶۹۰»، بعد در متن توضیح بدهیم که هر کس چه نوشته. معقول است؟ روزبه 16:37, 24 آوریل 2004 (UTC)
- من هم موافقم. فرشاد
چون در قديم اداره ثبت احوال و شناسنامه وجود نداشته، از بزرگان شعر و ادب پارسی معمولا تاريخ دقیق تولد را نداریم، ولی تاریخ وفات را داریم، چون هنگام وفات شهرتی داشتند و تاریخ ثبت شده. در مورد سعدی تاریخ دقیق نگارش بوستان و گلستان را از درون خود اين دو کتاب ميدانيم (به ترتيب 655 و 656 هجری قمری). خود سعدی میگوید که دریغش میآمد که پس از گذشت این همه سال و دانش اندوزی و کسب تجربه هیچ اثری برای دیگران و آیندگان بجای نگذارد. در این که سعدی دیر در زندگی اقدام به کتابت کرده شکی نیست. پس اگر شعر خودش "ای که پنجاه رفت و در خوابی \ مگر این پنج روزه در یابی" در آغاز گلستان در دیباچه را ملاک قرار دهيم، میشود انگاشت که در سال 656 هجری، سعدی در دهه پنجاه زندگانیش بوده. اگر بگوییم 55 سال داشته و در سال 691 درگذشته، میشود 90 سال. ظاهرا سعدی کمابیش حدود 90 سال عمر کرده. --اردوان
نوشتن حدود سالها
[ویرایش]من تاریخ سالهای زندگی سعدی را به حدود نوشتم، چیزی که اینجا از خودم در آوردهام قراردادن یک علامت سؤال روبروی تاریخهایی است که برسرشان اختلاف است و ارجاع دادن به صفحهی «ویکیپدیا:تاریخ مورد بحث» است، آیا همین روش خوب است یا روش دیگری پیشنها میکنید؟ ابتدا خواستم بنوسم (حدود ۶۰۰) بعد دیدم باید ۴ بار از کلمه حدود استفاده کنم. به نظرم باید یک صفحهای برای تایین این روشها ساخت.مسعود
- به نظر من همین روش شما بهتر است. راستی، اگر شما در پایان نوشته هاتان بجای اینکه هریار "مسعود" را دستنویی کنید، و یا آن را به هنوان "امضاء" در گزینه های شخصی تان ثبت کنید، چهار "~" متوالی بگذارید، سامانهی ویکیپدیا خودکارانه نام کاربری شما را همرا با ثبت وقت دقیق نوشته، جایگرین میکند (یعنی کلا "امضاء همراه با زمان نگارش"). فرزاد ۱۶:۴۹, ۳۱ ژانویه ۲۰۰۵ (UTC)
ggg Amirreza hakimi (بحث) ۲۲ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۰۷ (UTC)
نمونههای اشعار
[ویرایش]من نمونههای اشعار را حذف کردم. به نظرم در مقالههای جداگانه پیرامون آثار سعدی بیاید بهتر باشد. با آن همه شعر در مقاله، مقاله از حالت دانشنامهای افتاده بود. بهآفرید ۲۲:۰۰، ۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
جناب بهآفرید، متوجه نمیشوم وجود نمونه اشعار سعدی در مقالهها چطور میتواند حالت دانشنامهای مقاله را برهم بزند؟ و منظورتان از مقالههای جداگانه؛ دقیقاً کدام مقالههاست؟ با تشکرShoshtari123 ۱۹:۵۰، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- یعنی مثلاً نمونهای شعر از بوستان در مقالهٔ بوستان. نمونهای شعر از غزلیات در مقالهٔ غزلیات. مقدار زیاد شعر در مقاله آن را تبدیل به جنگ اشعار یا شبیه به تذکرههای قدیمی میکند. بهآفرید ۲۱:۴۱، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
عکس جناب سعدی
[ویرایش]این عکس جناب سعدی اعصاب مرا خطخطی میکند. کسی برداشتهاست یک تصویر خیالی از ایشان (یعنی جناب سعدی) کشیدهاست. نه تصویر معروف است نه هنرمند معروف است نه عکس جنبهٔ تاریخی میدارد. اگر من هم یک بر دارم یکی نقش «چشم چشم دو ابرو دماغ و دهن یک گردو» بکشم با این پیشفرض تقریباً غیرممکن که از دیدی زیباشناختانه تصویر من دلپذیر هم باشد آیا توانم که به جای این عکس گذاشت؟ حداقل عکس از سردیس شیخ اجل که در پارک ملت شهر تهران یا جای دیگریاست گذاشته شود. پیوند نسخهای که این مطلب با توجه به آن نوشته شد، آوردم. بهآفرید ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۷ (UTC)
- باز عکس را حذف کردم. بهآفرید ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۲۴ (UTC)
- به نظر بنده، تا زمانی که عکس بهتری یافت شود، بد نبود همین عکس را میگذاشتید بماند.--مصطفی/بحث ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۶ (UTC)
- آیا بهتر نیست کاربران تهران، عکسی از سردیس مورد اشاره بگیرند و در این مقاله بگنجانند. اگرنه در سمنان هم تندیسی از سعدی قرار دارد که بدک نیست برای این منظور.--آبتین ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)
- مهم کیفیت سردیس و عکس گرفتهشده است، حال سردیس در هر شهری که باشد.--مصطفی/بحث ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۵ (UTC)
- پس من عکس را در روزهای آینده میگیرم، دوستان دیگر هم اگر این کار کردند که چه بهتر. سپس بهتریناش را در مقاله خواهیم گذاشت. در ویکیهای دیگر هم حتی برای شاعران معاصر همین کار را میکنند.--آبتین ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۵ (UTC)
- مهم کیفیت سردیس و عکس گرفتهشده است، حال سردیس در هر شهری که باشد.--مصطفی/بحث ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۵ (UTC)
- معتبرترین و رایجترین تصویری که از سعدی وجود دارد توسط ابوالحسن صدیقی در ۱۳۲۸ کشیده شده است. این تصویر برای استفاده به عنوان تصویر رسمی از سعدی منتشر شده است و تصور نمیکنم استفاده از آن منع حق تاکثیری داشته باشد به هر حال امیدوارم علمای حق تاکثیر فکری به حالاش کنند که بهترین و شایستهترین عکسی است که میتوان از سعدی در اینجا قرار داد. عزیزی ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۱۵ (UTC)
- آیا بهتر نیست کاربران تهران، عکسی از سردیس مورد اشاره بگیرند و در این مقاله بگنجانند. اگرنه در سمنان هم تندیسی از سعدی قرار دارد که بدک نیست برای این منظور.--آبتین ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)
- به نظر بنده، تا زمانی که عکس بهتری یافت شود، بد نبود همین عکس را میگذاشتید بماند.--مصطفی/بحث ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۶ (UTC)
سلام بر دوستان و اسایتد محترم، نظرتان به تغییر تصویر اول این مقاله به یکی از تصاویر زیر چیست؟ واقعا تصویر فعلی به اندازه کافی بازگوی شخصیت و سبک زندگی جناب سعدی شیرازی نیست.
با تشکر، هومن م (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۷ (UTC)
- جناب هومن عزیز سلام. گمان کنم عکس مجسمه ها دارای حق تکثیر باشد. ٪ مرتضا (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۱۲ (UTC)
- @مرتضا سلام جناب مرتضی، تجربه نشان داده است که اعضای ویکیکامنز وسواس زیادی روی تصاویری مثل پرونده:Saadi sculpture in his tomb.jpg ندارند، از این رو «تصویر فاجعهبار (بسیار مبهم و شامل چند عنصر اضافی) از گلستان سعدی» که از قبل گذاشته شده بود را با این تصویر جایگزین نمودم که با کیفیت «توسط یک عکاس حرفهای» گرفته شده است، و بخوبی مفهوم را میرساند. اگر ایراد گرفتند عوضش میکنیم، ولی هنوز ایراد نگرفته اند و فکر هم نکنم وسواس نشان بدهند. پس لطفا تصویر را تغییر ندهید. ممنون. هومن م (بحث) ۱۲ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۹ (UTC)
- در این زمینه من نظر کاربر:4nn1l2 قبول دارم. اگر از نظر ایشان نقض حق تکثیر نیست، حرفی ندارم. اما از آنجا که مقاله، برگزیده است، نباید ناقض حق تکثیر باشد.٪ مرتضا (بحث) ۱۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۴ (UTC)
- @4nn1l2@مرتضا عکس قبلی خیلی بد بود، اصلا برای مقاله سعدی مناسب نبود، همین موضوع باید باعث میشد که از برگزیدگی خارج شود. اما عکسی که من جدیدا گذاشتهام توسط یک عکاس حرفهای گرفته شده است.
- در مورد حق تکثیر، تعداد بسیار زیادی از مقالات موجود از مجسمه به عنوان معرف استفاده شده است، مثل مقالات فردوسی، خیام، و غیره که بسیاری کار همان استاد صدیقی بوده است اما بدون هیچ مشکلی چندین سال بوده اند ویکیکامنز هم آن را حذف نکرده است.
- بعضی قوانین مطرح شده اند ولی در اجرایشان نباید زیاد وسواس داشت، جوری که قانون سفت و سخت ما را از هدف اصلی خارج کند. مثل رانندگی که قوانین در شرایطی ممکن است تعدیل پیدا کند و از اهمیت بیافتد.
- جناب فور در نظر داشته باشید که «اجرای قانون حق تکثیر» برای این مقاله، صدمهای جدی به آن خواهد زد، پس از نظر من باید کمی آن را آزادتر کنیم تا از هدف اصلی دور نشویم. با تشکر، هومن م (بحث) ۱۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۳۶ (UTC)
- @مرتضا فقط این موضوع را هم اضافه کنم که ۲ سالی میشود که ۵ تا عکس بالا در گالری (که من خودم با موبایلم گرفتهام) توسط من بارگذاری شده اند، ولی ویکیکامنز آن را حذف ننموده است. هومن م (بحث) ۱۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۴۴ (UTC)
- هومن عزیز موضوع این نیست که ویکی کامنز عکسی را حذف می کند یا نه، موضوع این است که ما پذیرفته ایم در چارچوب اصولی مشخص (که یکی از آنها اجتناب از نقض حق تکثیر است) اینجا فعالیت کنیم و قرار نیست اگر ویکی کامنز یا هر مرجع دیگری متوجه نشود، خودمان این اصول را دور بزنیم. ٪ مرتضا (بحث) ۱۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۴۸ (UTC)
- @مرتضا@Rohalamin جناب Rohalamin زحمت گزارش نقض حق تکثیر را کشیدند و تصویر (دقیقا به علت گزارش ایشان) پاک شد. نمیدانم حالا برای تصویر معرف مقاله چکار باید کرد؟ گویا حساسیت ما ایرانیها در مورد حق تکثیر از خود ویکیکامنز هم بیشتر است. متاسفانه! :( هومن م (بحث) ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۲ (UTC)
- Hooman Mallahzadeh. با تشکر از شما بابت اطلاع رسانی. فعلا همان تصویر قبلی را باز گرداندم. ٪ مرتضا (بحث) ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۴۹ (UTC)
- دوستان بزرگوار سپاس از همه کسانی که در این مقاله دست داشته اند -راستش با اینکه برای مقاله بسیار کار شده گمانم پاره ای جاها زبان نوشتار از زبان دانش دور شده برای نمونه انجا که درباره داستانهای گلستان و بوستان و سفرهای سعدی میگوید اصولا سعدی سفری به هند نداشته -
- اینکه داستان بت سومنات و کشتن برهمن تنها داستان است و سعدی هیچگاه نه برهمنی کسته و نه انروز دیگر بتی در سومنات بود یک چیز است و اینکه سعدی به هند رفته یا نرفته چیز دگر - گمانم در پاره ای جاها زبان باید دگر گون شود
- و نیازی هم نیست که داستان بت سومنات را در مقاله اورد میتوان بی هیچ پیچدگی نوشت
- «سعدی در گستان جهان پیرامون و کنونی را و در بوستان جهان را که ارزو دارد بازنمایی میکند به سادگی نمیتوان همه داستانهای او را بخشی از زندگی و سرگذشت سعدی دانست هرچند قهرمان داستان خود سعدی باشد او در گلستان و بوستان میخواهد با سخنوری و شیرین زبانی داستان به داستان خواننده را همراه خود ببرد از همین رو گاهی از کودکی خویش میگوید گاهی از جوانیش گاهی داستان سرگذشت پیشینیان است شاهان و دانشمندان و بزرگان دین و مردم کوچه و بازار و زن و مرد روستایی یا پیرمردی پیر از بستگان سعدی هر یک میتوانند
- داستان و سخن او را بیافرینند هم از انوشیروان دادگر میگوید هم از جمشید جم هم از کوشیار گیلانی دانشمند بزرگ وهمتا و دوست بیرونی و ابن سینا میگوید و هم از عبدالقادر گیلانی و ابوالفرج جوزی هم از حسن میمندی میگوید و هم از سلطان محمود و هم از انوری و هم از فردوسی و در پاره ای داستانها خواننده را همراه خود به کاشغر و هند و مراکش میبرد سعدی یک جهانگرد بوده با اینهمه براستی نمیتوان گفت در کدام شهرها و کشورها بوده و کدام یک نبوده و بیگمان پاره ای از داستانهایش تنها داستانند و نه سرگذشت او »
- اگر پسندیدید میتوانید این را بجای داستانهای خیالی و مبالغه امیز بگذارید
- در همانجا نوشته اید پیشتر عادت بر این بود که بی گفتگو همه داستانهای گلستان و بوستان را بحشی از سرگذشت سعدی بدانند
- این زبان نیز زبان دانشگاهی و علمی نیست هیچگاه همه داستانهای بوستان وگلستان را سرگذشت سعدی نمیدانستند و اگر محمد خزایلی و هانری ماسه این نین گفته اند هزاران کس دگر هم میدانستند که شاید بسیاری داستانهای سعدی تنها داستان پرداخته باشد این نه تنها درباره گلیتان وبوستان که درباره هر نوشته دیگری نیز گفته میشود
- اینکه شمس قیس رازی نام سعدی را نبرده نشان از نیست که بی گمان سعدی انزمان گمنام بوده شاید بسیار نام اور هم بوده و داستان چیز دگر بوده
- این بخش از مقاله کلا از زبان دانشنامه نویسی دور شده و به چیزهای ریزی پرداخته که جایش در این مقاله نیست
- بخشی که درباره مذهب و عرفان هم هست باز همینگونه مشکلها را دارد
- سعدی بیگمان سنی مذهب بوده خانواده مادری او بیگمان شافعی بودند چرا که پدر بزرگ او و دایی او از بزرگان ان زمانند قطب الدین شیرازی دایی اوست و محمود کازرونی پدر بزرگ مادر او پزشک بلند اوازه شیراز بوده و هر دو شدافعی هست خانواده پدری اش شاید حنبلی باشند در طبقات الحنابله نام هفده تن از دانشمندان دینی همزمانان سعدی میاید که نام السعدی الحنبلی الشیرازی داشتند و از انجا که سعدی میگوید همه قبیله من عالمان دین بودند دور نیست که انان خویشاوندان پدری سعدی باشند - دگر انکه سعدی از سخنرانیش در جامع بلعلبک یاد میکند که ان زمان بلعبک پایگاه حنبلیان بود باید به هوش بود که حنبلیان سده هفت درباره خاندان بسیار به شیعه نزدیک بودند جوری که ابن الصرصری بغدادی را حنبلی رافضی میخواندند و خود درباره خود سروده
- حنبلی رافضی اشعری
- هذه من احد العبر
- قاضی نورالله شوشتری که او را قاضی شیعه تراش میگویند همه بزرگان سنی را با چند بیت ساختگی به شیعیان میبسته
- -
- درباره غزلیات نوشته اید سیدعلی قاضی چنین گفته و یکجا نوشته اید
- اما حتی در این اشعار نیز شور و شعف عارفانه، چنانکه در غزلیات مولوی هست، وجود ندارد
- نوشته به کاتوزیان برمیگردد که گمان نمیکنم کاتوزیان این چنین سخنی گفته باشد شاید برداشت خوانده این بوده
- نخست انکه سعدی اگر عارف باشد در بوستان و قصایدش عارف است و نه در غزلیان پرشور عاشقانه اش
- نوشته اید شور و شغف عارفانه ندارد ؟ گویی نویسنده خود عرفان دوست است که چنین چیزی نوشته و اینججا فراموش کرده اند که نویسنده نباید گرایش خود را در مقاله نشان دهد من عرفان را دارای هیچ شور و شغف نمیبینم و سروده های مولوی و عراقی و عطار را بسیار سرد میدانم و همه شور جهان را در غرل سعدی میبینم این نگاه بسیاری از بزرگان است و از سروش هم شنیدم که تا دوران جوانی مولوی را شاعر نمیدانست و او را دوست نداشت و او را کنار غزل سعدی هیچ میپنداشت اینها باورها و سلیقه های شخصی است و نباید ان را در مقاله چنین اورد
- میتوان گفت سعدی غزلش عاشقانه است و مانند غزلیات مولوی عارفانه نیست اما شور و شغف دارد یا ندارد ان بسته به پسند شماست و البته من تا کنون کسی را ندیده ام که بگوید غزل سعدی شور و شغف ندارد شادروان فروغی پشت کلیات نوشت که غزلیات سعدی را باید از دسترسی جوانان دور داشت چرا که بسیار شورانگیز است و مایه از راه بدر بردن جوانان میشود
- افسوس که چنین مقاله با این همه زحمت که کشیده اید به چنین چیزها گرفتار است
- امیدوارم برای زبان مقاله کاری کنید سنباد فارسی (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۱۱ (UTC)
- @مرتضا سلام، جدیدا این تصویر از سعدی
- در ویکیپدیا بارگذاری شده است، و گویا بنیاد به آن ایراد نمیگیرد.
- اکثر ویکیها هم همین تصویر معروف را به عنوان تصویر معرف بکار رفته است. نظر دوستان درباره تغییر تصویر معرف به این چیست؟ ممنون. هومن م (بحث) ۲۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۷ (UTC)
- کدام منبع معتبر انتساب این تصویر به سعدی را تایید می کند؟ ٪ مرتضا (بحث) ۲۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۱ (UTC)
- @مرتضا@ سایت bing در قسمت تصاویر مشابه ۳۰ بار استفاده از این تصویر را ذکر کرده است، ۲۳ تا روتوش از تصویر اصلی، لینک زیر را ببینید:
- لیست تصاویر مشابه در بینگ
- اما در مورد منبع معتبر، شاید این کتابها معتبر باشند، نمیدانم!
- گلستان سعدی
- گلستان سعدی
- حکایت سعدی
- گلستان سعدی
- گلستان سعدی
- تشکر، هومن م (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۴۱ (UTC)
- خیر نیستند. ضمنا بعضی از مواردی که اشاره کرده اید، از عکس دیگری استفاده کرده اند. ٪ مرتضا (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۱۲ (UTC)
- @مرتضا بازسازی تصویر چهره سعدی به صورت دقیق غیر ممکن است. اما برای ویکیپدیا مسئله «رواج» مطرح است. یعنی ویکیپدیا تصویر «اشتباه ولی رایج» از سعدی را انتخاب میکند. برای فردوسی و حافظ و مولانا هم آنچه در اختیار ما است، تصویرسازیای است که شاید اصلا درست و معتبر نباشد، زیرا راستیآزمایی آن تقریبا غیر ممکن است. اما آنچه رایج است را در مقاله قرار داده ایم.
- این تصویر مشابهتهای زیادی با مجسمههای زیر دارد:
- مجسمه در خانه زینت الملوک
- مجسمه در میدان گلستان شیراز
- مجسمه سعدی) در کنار مترو دروازه دولت
- همه دارای عناصر اصلی مشابه (ریش، چشم، عمامه، سیبیل، عبا) با جزئیات متفاوت اند. که حس کلی از سعدی همان عناصر اصلی است، که باید منتقل شود.
- از نظر رواج، این تصویر از نقاشی جناب حسین بهزاد خیلی رایجتر است. تصویرسازی استاد حسین بهزاد اصلا رایج نیست. هومن م (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۳۸ (UTC)
- خیر نیستند. ضمنا بعضی از مواردی که اشاره کرده اید، از عکس دیگری استفاده کرده اند. ٪ مرتضا (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۱۲ (UTC)
- کدام منبع معتبر انتساب این تصویر به سعدی را تایید می کند؟ ٪ مرتضا (بحث) ۲۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۱ (UTC)
- Hooman Mallahzadeh. با تشکر از شما بابت اطلاع رسانی. فعلا همان تصویر قبلی را باز گرداندم. ٪ مرتضا (بحث) ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۴۹ (UTC)
- @مرتضا@Rohalamin جناب Rohalamin زحمت گزارش نقض حق تکثیر را کشیدند و تصویر (دقیقا به علت گزارش ایشان) پاک شد. نمیدانم حالا برای تصویر معرف مقاله چکار باید کرد؟ گویا حساسیت ما ایرانیها در مورد حق تکثیر از خود ویکیکامنز هم بیشتر است. متاسفانه! :( هومن م (بحث) ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۲ (UTC)
- هومن عزیز موضوع این نیست که ویکی کامنز عکسی را حذف می کند یا نه، موضوع این است که ما پذیرفته ایم در چارچوب اصولی مشخص (که یکی از آنها اجتناب از نقض حق تکثیر است) اینجا فعالیت کنیم و قرار نیست اگر ویکی کامنز یا هر مرجع دیگری متوجه نشود، خودمان این اصول را دور بزنیم. ٪ مرتضا (بحث) ۱۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۴۸ (UTC)
- @مرتضا فقط این موضوع را هم اضافه کنم که ۲ سالی میشود که ۵ تا عکس بالا در گالری (که من خودم با موبایلم گرفتهام) توسط من بارگذاری شده اند، ولی ویکیکامنز آن را حذف ننموده است. هومن م (بحث) ۱۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۴۴ (UTC)
- در این زمینه من نظر کاربر:4nn1l2 قبول دارم. اگر از نظر ایشان نقض حق تکثیر نیست، حرفی ندارم. اما از آنجا که مقاله، برگزیده است، نباید ناقض حق تکثیر باشد.٪ مرتضا (بحث) ۱۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۴ (UTC)
- @مرتضا سلام جناب مرتضی، تجربه نشان داده است که اعضای ویکیکامنز وسواس زیادی روی تصاویری مثل پرونده:Saadi sculpture in his tomb.jpg ندارند، از این رو «تصویر فاجعهبار (بسیار مبهم و شامل چند عنصر اضافی) از گلستان سعدی» که از قبل گذاشته شده بود را با این تصویر جایگزین نمودم که با کیفیت «توسط یک عکاس حرفهای» گرفته شده است، و بخوبی مفهوم را میرساند. اگر ایراد گرفتند عوضش میکنیم، ولی هنوز ایراد نگرفته اند و فکر هم نکنم وسواس نشان بدهند. پس لطفا تصویر را تغییر ندهید. ممنون. هومن م (بحث) ۱۲ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۹ (UTC)
- جناب هومن عزیز سلام. گمان کنم عکس مجسمه ها دارای حق تکثیر باشد. ٪ مرتضا (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۱۲ (UTC)
@Hooman Mallahzadeh: بر چه اساسی می گویید «برای ویکیپدیا مسئله «رواج» مطرح است.»؟ تاییدپذیری و رعایت حق تکثیر، هر دو جزو سیاستهای ویکی پدیا هستند و بدون رعایت این دو سیاست نمی توانید تغییری لحاظ کنید. برای تعویض عکس، باید عکسی را بیابید که اولا انتساب آن را به سعدی یک منبع معتبر تایید کرده باشد و ثانیا در مالکیت عمومی باشد. ٪ مرتضا (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۹ (UTC)
- @مرتضا نمی دانم نقاش تصویر چه کسی بوده است؟ و این تصویر اصلا از کجا آمده است؟ و چه کسی آن را به سعدی منتسب کرده است؟ و چرا این انتساب انجام شده است؟ شاید متخصصان ادبیات باید به این سوالات پاسخ دهند.
- به هرحال این تصویر آن قدر رایج است که اگر در خیابان به مردم رهگذر نشان بدهید و بپرسید که «این تصویر چه کسی است؟» به احتمال زیاد جواب میدهند: «عکس سعدی است»، اما اگر با نقاشی استاد بهزاد این سناریو را انجام بدهید، احتمالا نمیشناسند. به عنوان یک روش برای «اعتبارسنجی رواج» میتوانید این سناریو را در خیابان آزمایش کنید. هومن م (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۷ (UTC)
- لطفا یک دور دیگر پاسخ قبلی مرا بخوانید. ٪ مرتضا (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۸ (UTC)
- @مرتضا ببخشید، فرمودید
انتساب آن را به سعدی یک منبع معتبر تایید کرده باشد
- در این موارد، چه کتابی منبع معتبر است؟ من تخصص ادبیات ندارم، اما مشتاقانه آن را پیگیری خواهم نمود. اگر راهنمایی بفرمایید، پیگیر میشوم. هومن م (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۴ (UTC)
- دوست عزیز این که تخصص ادبیات نمی خواهد. سوال من این است که از کجا می دانید این عکس مال سعدی است؟ مثلا عکس فعلی را اگر در نظر بگیرید و شما سوال بپرسید این عکس از کجا معلوم که مال سعدی است، بنده عرض می کنم این عکس را حسین بهزاد کشیده و آن را به سعدی منتسب کرده است. اما عکس مورد اشاره شما را نه معلوم است چه کسی کشیده نه معلوم است چه کسی منتشر کرده و نه معلوم است چه کسی آن را به سعدی منتسب کرده است. ٪ مرتضا (بحث) ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۹ (UTC)
- @مرتضا قرار دادن تصویر یک انسان در تمبر پستی رسمی یک کشور شاید منبع معتبر انتساب تصویر باشد. لطفا تمبرهای زیر را ببینید:
- https://en.iranstamp.com/p/660th-death-anniv-of-saadi-1951/ مربوط به سال ۱۳۳۱ شمسی یا ۱۹۵۲ میلادی
- تمبر طلای سعدی
- تمبر سال ۱۳۶۳ شمسی یا ۱۹۸۴ میلادی https://en.iranstamp.com/p/international-saadi-congress-1984/
- البته با یک جستجو فهمیدم شوروی هم این تمبر از سعدی را چاپ کرده است. که مربوط به سال ۱۹۵۹ میلادی یا ۱۳۳۷ شمسی است.
- با این اوصاف و گذاشتن تصویر سعدی در تمبرهای معتبر پست ایران، انتساب تصویر مذکور به سعدی باید اثبات شده باشد. و تصویر معرف را میتوان تغییر داد. نظر شما چیست؟ هومن م (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۰۴ (UTC)
- اگر مشکل حق تکثیر وجود نداشته باشد مانعی ندارد که عکس روی تمبر در مقاله بارگذاری شود. منتها هیچیک از این تمبرها از آن تصویر مورد اشاره شما استفاده نکرده اند. ٪ مرتضا (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۳ (UTC)
- @مرتضا انجام شد باید ببینیم بنیاد به حق تکثیرش ایراد میگیرد یا نه. ان شاا... که با توجه به منبع معتبر ایرادی نگیرند. ممنون از شما. هومن م (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۶ (UTC)
- @مرتضا تصویر تمبر رسمی پست ایران آن هم مربوط به ۳۹ سال قبل احتمالا هیچ اشکالی از نظر حق تکثیر ندارد. ولی یک هفتهای صبر می کنیم ببینیم پاک میشود یا نه. بنیاد فکر نمیکنم بنیاد آن قدرها هم در زمینه حق تکثیر وسواسی باشد. هومن م (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۵ (UTC)
- من متوجه جملات «احتمالا هیچ اشکالی ندارد» و «یک هفته صبر می کنیم ببینیم پاک می شود یا نه» نمی شوم. اگر شما دارید عکسی را بارگذاری می کنید یا از آن استفاده می کنید باید از حق تکثیر آن مطئن باشید و این اطمینان را در دیگران هم ایجاد کنید. جسارتا تغییر شما را خنثی کردم. در مورد حق تکثیر در ایران، شرایط روشن است اگر احراز می شود، مشکلی نیست. ٪ مرتضا (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۱ (UTC)
- @مرتضا سلام مجدد، بیش از یک ماه است که بنیاد تصویر زیر را پاک نکردهاست:
- حتما تا حدودی بررسی کردهاند و تصمیم به پاککردن نگرفتهاند.
- واقعا نمیدانم برای اطمینان از حق تکثیر برای «تمبر رسمی ایران» و «در دسترس عموم» باید چکار کرد؟ و از کجا حق تکثیرش را استعلام کرد؟ اما قطعا وسواس زیادی در مورد حق تکثیر پسندیده نیست. اینطوری باشد، باید تمام تصاویر مجسمه فردوسی را هم پاک کرد زیرا حق تکثیر مجسمه ابوالحسن صدیقی احراز نشده است.
- واقعا فکر میکنم که موارد اینطوری، که احراز حق تکثیر سخت است، نباید فرض را بر «عدم احراز» گرفت. در این موارد باید فرض را «محرز بودن» گرفت ولی صبر کرد تا موضوع قطعی شود. توی گزینه های بارگذاری ویکیانبار امکان اعلام بیان همچین ادعایی هم وجود دارد. من تصویر را با این فرض بارگذاری کردهام.
- با این تفاسیر با تغییر تصویر موافقید یا نه؟ هومن م (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۲۶ (UTC)
- درود. خیر موافق نیستم. همانطور که قبلا هم گفتم باید وضعیت حق تکثیر تصویر «احراز» بشود و وظیفه احراز هم برعهده بارگذاری کننده است. این که یک هفته بود و کسی آن را حذف نکرد، یا یک سال بود و کسی آن را حذف نکرد دلیل احراز حق تکثیر نمی شود. ٪ مرتضا (بحث) ۱۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۰۱ (UTC)
- من متوجه جملات «احتمالا هیچ اشکالی ندارد» و «یک هفته صبر می کنیم ببینیم پاک می شود یا نه» نمی شوم. اگر شما دارید عکسی را بارگذاری می کنید یا از آن استفاده می کنید باید از حق تکثیر آن مطئن باشید و این اطمینان را در دیگران هم ایجاد کنید. جسارتا تغییر شما را خنثی کردم. در مورد حق تکثیر در ایران، شرایط روشن است اگر احراز می شود، مشکلی نیست. ٪ مرتضا (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۱ (UTC)
- @مرتضا تصویر تمبر رسمی پست ایران آن هم مربوط به ۳۹ سال قبل احتمالا هیچ اشکالی از نظر حق تکثیر ندارد. ولی یک هفتهای صبر می کنیم ببینیم پاک میشود یا نه. بنیاد فکر نمیکنم بنیاد آن قدرها هم در زمینه حق تکثیر وسواسی باشد. هومن م (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۵ (UTC)
- @مرتضا انجام شد باید ببینیم بنیاد به حق تکثیرش ایراد میگیرد یا نه. ان شاا... که با توجه به منبع معتبر ایرادی نگیرند. ممنون از شما. هومن م (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۶ (UTC)
- اگر مشکل حق تکثیر وجود نداشته باشد مانعی ندارد که عکس روی تمبر در مقاله بارگذاری شود. منتها هیچیک از این تمبرها از آن تصویر مورد اشاره شما استفاده نکرده اند. ٪ مرتضا (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۳ (UTC)
- @مرتضا قرار دادن تصویر یک انسان در تمبر پستی رسمی یک کشور شاید منبع معتبر انتساب تصویر باشد. لطفا تمبرهای زیر را ببینید:
- دوست عزیز این که تخصص ادبیات نمی خواهد. سوال من این است که از کجا می دانید این عکس مال سعدی است؟ مثلا عکس فعلی را اگر در نظر بگیرید و شما سوال بپرسید این عکس از کجا معلوم که مال سعدی است، بنده عرض می کنم این عکس را حسین بهزاد کشیده و آن را به سعدی منتسب کرده است. اما عکس مورد اشاره شما را نه معلوم است چه کسی کشیده نه معلوم است چه کسی منتشر کرده و نه معلوم است چه کسی آن را به سعدی منتسب کرده است. ٪ مرتضا (بحث) ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۹ (UTC)
- لطفا یک دور دیگر پاسخ قبلی مرا بخوانید. ٪ مرتضا (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۸ (UTC)
حذف ماجرای سعدی در هند
[ویرایش]با سلام؛ علت حذف ماجرای سعدی در هند چیست؟ادریس فاتح ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۳ (UTC)
- بهآفرید در خلاصهٔ ویرایش دلیل را گفتهاست. --مصطفی/بحث ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۸ (UTC)
- سفرنامه مارکوپولو نیز پر از مواردی است که وی اغراق کرده یا دروغ گفته است، اما دلیل نمی شود در مقاله نیاید. این حکایت، حکایتی است که ویل دورانت، در یک صفحه ای که از سعدی نوشته است، نصفش را به این اختصاص داده است و همین طور بسیاری دیگر. اگر از سعدی شناسان در ایران، کسی آن را مورد تشکیک قرار داده است، نظرات آنها هم بیاید.ادریس فاتح ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۴ (UTC)
- مطالب حکایتی (Anectodal) مناسب مدخل دانشنامهای نیست آن هم به این تفصیل. اگر اشارهای به حکایتها شود برای دادن تصویری از خط مشی یا مشرب سعدی در زندگانی یا مقایسهٔ قرائن تاریخیاست نه اینکه قصهوار گفته شود «یک روز سعدی رفته بود فلان جا و بعد بهمان شد و سعدی گفت بیستار»: قضیهٔ خوارزمشاه و صلح ختا یا قضیهٔ جدال سعدی و مدعی که در آن از نظر سعدی ثروتمند شاکر برتر از فقیر صابر است نمونهای از حکایاتیاست که استنتاجات دانشنامهای از آن شدهاست. نشاید مثلاً حکایت جدال سعدی و مدعی را آورد و به استناد فرازی از آن که میگوید: «او در من و من در او فتاده / خلق از پی ما دوان و خندان» آن را به صورت یک داستان مهیجِ بزنبزن تعریف کرد. به هر حال از نظر من اگر اصرار به آوردن آن حکایت است بهتر است ذیل بخشی به نام حکایات بیاید. این نظر من بود. بهآفرید ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۵۲ (UTC)
- اگر در بخش حکایات در همین مقاله بیاید و ذکر شود که حکایتی است که سعدی خود در بوستان آورده و چنین ادعایی کرده است، شما موافق خواهید بود؟ اتفاقاً همانطور که می فرمایید همین حکایتهاست که تصویری از خط مشی سعدی ارائه می دهد. می توانیم اضافه هم بکنیم که برخی عقیده دارند این ها ساخته و پرداخته ذهن اوست، ولی ذکر این حکایت علی الخصوص، برای شناختن سعدی می تواند لازم باشد. باتشکر از پاسخ. ادریس فاتح ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۲ (UTC)
- بوستان و گلستان مشحون از این حکایات است. به نظر من بهتر است داستان مفصل را تعریف نکرد وگرنه هر کس میآید داستان مورد علاقهاش را میگذارد. میتوان اشاره کرد در یک خط داستان چه بودهاست و بعد نتیجهگیری دیگران را از آن آورد. مثلاً شما میگویید ویلدورانت بر این حکایت تکیه کردهاست. نتیجهگیریاش را میتوان آورد و در یک خط سر و ته قضیه را هم آورد نمیدانم میتوانم منظورم را منتقل کنم یا نه. با سپاس از شما. بهآفرید ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۳ (UTC)
- گمان کنم فهمیدم. من بخش حکایات را افزودم. منتظر نظر شما خواهم بود.ادریس فاتح ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۱ (UTC)
- من ان بالا بسیار گسنرده در این باره نوشتم خواهش میکنم انرا بخوانید سنباد فارسی (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۰ (UTC)
- گمان کنم فهمیدم. من بخش حکایات را افزودم. منتظر نظر شما خواهم بود.ادریس فاتح ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۱ (UTC)
- بوستان و گلستان مشحون از این حکایات است. به نظر من بهتر است داستان مفصل را تعریف نکرد وگرنه هر کس میآید داستان مورد علاقهاش را میگذارد. میتوان اشاره کرد در یک خط داستان چه بودهاست و بعد نتیجهگیری دیگران را از آن آورد. مثلاً شما میگویید ویلدورانت بر این حکایت تکیه کردهاست. نتیجهگیریاش را میتوان آورد و در یک خط سر و ته قضیه را هم آورد نمیدانم میتوانم منظورم را منتقل کنم یا نه. با سپاس از شما. بهآفرید ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۳ (UTC)
- اگر در بخش حکایات در همین مقاله بیاید و ذکر شود که حکایتی است که سعدی خود در بوستان آورده و چنین ادعایی کرده است، شما موافق خواهید بود؟ اتفاقاً همانطور که می فرمایید همین حکایتهاست که تصویری از خط مشی سعدی ارائه می دهد. می توانیم اضافه هم بکنیم که برخی عقیده دارند این ها ساخته و پرداخته ذهن اوست، ولی ذکر این حکایت علی الخصوص، برای شناختن سعدی می تواند لازم باشد. باتشکر از پاسخ. ادریس فاتح ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۲ (UTC)
- مطالب حکایتی (Anectodal) مناسب مدخل دانشنامهای نیست آن هم به این تفصیل. اگر اشارهای به حکایتها شود برای دادن تصویری از خط مشی یا مشرب سعدی در زندگانی یا مقایسهٔ قرائن تاریخیاست نه اینکه قصهوار گفته شود «یک روز سعدی رفته بود فلان جا و بعد بهمان شد و سعدی گفت بیستار»: قضیهٔ خوارزمشاه و صلح ختا یا قضیهٔ جدال سعدی و مدعی که در آن از نظر سعدی ثروتمند شاکر برتر از فقیر صابر است نمونهای از حکایاتیاست که استنتاجات دانشنامهای از آن شدهاست. نشاید مثلاً حکایت جدال سعدی و مدعی را آورد و به استناد فرازی از آن که میگوید: «او در من و من در او فتاده / خلق از پی ما دوان و خندان» آن را به صورت یک داستان مهیجِ بزنبزن تعریف کرد. به هر حال از نظر من اگر اصرار به آوردن آن حکایت است بهتر است ذیل بخشی به نام حکایات بیاید. این نظر من بود. بهآفرید ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۵۲ (UTC)
- سفرنامه مارکوپولو نیز پر از مواردی است که وی اغراق کرده یا دروغ گفته است، اما دلیل نمی شود در مقاله نیاید. این حکایت، حکایتی است که ویل دورانت، در یک صفحه ای که از سعدی نوشته است، نصفش را به این اختصاص داده است و همین طور بسیاری دیگر. اگر از سعدی شناسان در ایران، کسی آن را مورد تشکیک قرار داده است، نظرات آنها هم بیاید.ادریس فاتح ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۴ (UTC)
تاریخ وفات و تولد
[ویرایش]یادداشتهای شخصی قزوینی را میخواندم. پیرامون سعدی دلایل بسیار آوردهاست که همان ۶۹۱ صحیح است. بنابراین گفتهٔ قزوینی در مقاله که ۶۷۱ اقرب به حقیقت است دیگر نباید آمدن. از مهمترین دلایل اشارههای سعدی و قصاید وی در مدح شمسالدین تازیگوی است که مقاطعهدار اموال فارس از سوی مغول بود. تاریخ نصب وی ۶۷۶ قمری است. در این یادداشتها به نامهٔ تقیزاده هم اشاره شدهاست. پس بعد از آن است. بهآفرید ۱۲ اکتبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۴۰ (UTC)
شعر سعدی بر سر در سازمان ملل
[ویرایش]ادعای شعر سعدی بر سر در سازمان ملل کذب و از افاضات روشنفکر نمایان دوره پهلوی جهت ایجاد زمینه برای ادعای فرهنگ 2500 ساله و از این دست داستان هاست.این ادعا ابتدا در 24 بهمن 86 بدون ذکر منبع توسط کابر Hermion به متن اضافه شده است. در 5 اسفند 86 توسط کاربر محمد.رضا برچسب درخواست منبع بدان اضافه شده است. از آن موقع برچسب درخواست منبع به همان وضع رها شده است. و نهایتا در 9 فروردین 88 توسط کاربر Farzaaaad2000 دو منبع خبرگزاری فارس و سایت اینترنتی آفتاب که هر دو در تاریخ 31 فروردین 87 انتشار یافته اند به عنوان منبع مربوط به شعر سعدی بر سردر سازمان ملل به متن اضافه شده است. نکته بسیار بسیار جالب توجه اینکه در ابتدای متن هر دو سایت جمله به نقل از دانشنامه ویکی پدیا آمده است.این هم از آن شعبده بازیهایی است که متاسفانه در سایت های فارسی زبان در عرضه تاریخ و فرهنگ بسیار به چشم میاید.سایت 1 مطلبی مینویسد که رفرنسش سایت 2 است.در جستجوی منبع به سایت 2 مراجعه میکنی و میبینی رفرنسش سایت 3 است.به سایت 3 میروی و میبینی سایت 4 را ادرس داده است.در سایت 4 در جستجوی رفرنس به سایت 1 میرسی.نقطه سرخط.یک دور باطل کامل.همه چیز قلابی.غیر مستند.دروغ محض. در اینجا هم میبینیم دروغی در مثلا دانشنامه نوشته میشود.بعد از گذشت چند ماه در سایت خبرگزاری فارس مطلبی کپی برداری میشود از ویکی پدیا و خود در ابتدا تاکید دارد که به نقل از ویکی پدیاست.بعد شعبده بازان وارد معرکه میشوند و همان سایت خبرگزاری فارس را که رفرنسش ویکی پدیاست به عنوان رفرنس ویکی پدیا لینک میدهند.و این نوشته آبروبر تا به امروز در ویکی فارسی میماند تا شعبده بازان با ژست روشنفکرانه شان به خود ببالند که در راه پیشرفت فرهنگ و ادب پارسی کمکی کرده اند و داستان کذایی شعر سعدی بر سردر سازمان ملل وارد دانشنامه شان شده است.انگاه همین ها وقتی نوشته ای خلاف عقایدشان در ویکی درج میشود زمین و زمان را به هم میزنند.سایت ها را غیر قابل قبول مییابند.کتاب ها را غیر معتبر میدانند.خبرگزاریها را قبول ندارند.دوره ای واگردانی میکنند تا در دام قانون نقض سه برگردان نیافتند و در دنیای آفتاب و مهتابی خودشان به ریش حقیقت میخندند و بر صورت شرافت سیلی میزنند. Kamikaze001 ۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۲۰ (UTC)
- شعر سعدی بر سردر سازمان ملل نقش نبسته است. این منبع اعتباری ندارد. بر یک جای دیگر نقش بسته است. اگر واقعاً کسی ادعا می کند نقش بسته، عکس اش را بیاورد. Marvolo Gaunt ۱۲ مارس ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۴۱ (UTC)
- /* نمونه اشعار */ چرا اینقدر راحت دروغ به خورد ملت ویکی خوان می دهید؟ تا دیروز سردر سازمان ملل بود و امروز سردر تالار ملل؟ اصلا تالار ملل را دیدید؟ و سردرش را؟! --Yashar ۲۰ مارس ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۳۱ (UTC)
- شعر سعدی نیاز به سر در هیچکجا ندارد و نوشتن شعر سعدی بر در سازمان ملل یا هرجایی چیزی به سعدی نمی افزاید و اگر این شعر بر در سازمان ملل نوشته شود چیزی به سازمان ملل افزوده میشود - همین بس که سعدی گلستانش از زمان خودش تا زمان نزدیک در هند و ایران و عثمانی و کاشغر کتاب درسی بود و ده ها شرح و ترجمه به زبانهای عربی و ترکی و فارسی و سانسکریت بر ان نوشته شده و گلستان بسیار زود به فرانسوی و المانی و انگلیسی برگردانده شد و تاثیری شگرفت در جهان اروپا داشت و یکی از سران فرانسه نامش سعدی بود سعدی سخنوری جهانی است و ویژه پارسی و عرب و ترک نیست سنباد فارسی (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۳ (UTC)
- /* نمونه اشعار */ چرا اینقدر راحت دروغ به خورد ملت ویکی خوان می دهید؟ تا دیروز سردر سازمان ملل بود و امروز سردر تالار ملل؟ اصلا تالار ملل را دیدید؟ و سردرش را؟! --Yashar ۲۰ مارس ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۳۱ (UTC)
- کذب؟! با این همه منبع؟! در ضمن این جمله بی معنی است: «این شعر همچنین در راهروی ورودی تالار ملل در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک نقش بستهاست. در حالی که برخی رسانه های فارسی زبان به اشتباه آن را منقش بر سردر سازمان ملل می دانند.» چون سازمان ملل جای خاص و سردر خاصی ندارد و ساختمانهای آن در جهان پراکنده است و مهمترینشان اتفاقا همان ساختمان نیویورک است. منابع جدید فقط دقیق تر نوشته اند نه اینکه منابع قدیم غلط باشند--Poemsclubbb ۲۰ مارس ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۱۶ (UTC)
شعر سعدی بر سردر سازمان ملل
[ویرایش]Kamikaze001 ۲۱ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۲۷ (UTC)
- در نوشته آماده که "این شعر همچنین بر سردر ```تالار ملل``` مقر سازمان ملل متحد در نیویورک و نیز یونسکو نقش بستهاست". تالار ملل که واضحاً یکی از تالارهای سازمان ملل متحد است. در هیچ کجای مقاله نیامده که این شعر سر در سازمان ملل متحد است. منبع هم که به اندازهٔ کافی آورده شده. مشکل الان دقیقا کجاست؟--Ddd0dd ۲۲ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۰۲:۴۴ (UTC)
منابع معتبر نیستند به فرض خبرگزاری فارس مطلبش مبتنی بر ویکی است و بعدا ویکی فارسی نویسان هم منبعشان را خبرگزاری فارس آدرس داده اند.من متوجه نمیشوم چرا موضوع به این سادگی را باید دهها بار در اینجا توضیح دهم.دیگر منابع نیز سایت های گمنام عموما در ارتباط با شعر هستند.تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته هم نشان داده است که چنین خبری واقعیت ندارد.همچنین در دنیای فعلی ما از فضولات غذایی فلان حشره میکروسکوپی عکس و ویدئو داریم شما لطف کنید عکس این سر در را در نیویورک یا ژنو حتی اگر بر سر قهوه خانه ای هم بوده باشید بیارید.برای اثبات این مطلب یا باید منابع مبتنی بر سازمان ملل باشند و یا تصاویر و مدارک دیداری موجود باشند.Kamikaze001 ۲۲ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۰۴:۱۶ (UTC)
- من این پیغامم را برداشته بودم چرا واگردنی کردید؟--Ddd0dd ۲۲ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۳۷ (UTC)
- در ضمن من به درستی یا غلطی این ادعا کاری ندارم، ولی ۲ تا از منابع(Huffington Post & UNESCO) معتبر است.نظر مخالف هم که از روزنامه اعتماد نوشته شده.--Ddd0dd ۲۲ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۴۹ (UTC)
معذرت میخوام به جزئیات تاریخچه دقت نکردم فکر کردم کس دیگری نظر شما رو پاک کرده و شاید شما فکر کنید از طرف من یا دیگری بوده است.بعنوان نظر مخالفم برگرداندم.اگر خواستید میتوانید حذف کنید.در خصوص اعتبار مدرک مجددا تاکید میکنم عکس یا ویدئویی باید باشد تا این مورد که خصوصا در بسیاری جاها مورد تشکیک واقع شده است ابت گردد.Kamikaze001 ۲۲ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)
- به این نگاهی بیاندازید.ظاهراًروی یک ستون (نه سر در جایی) حک شده.--Ddd0dd ۲۲ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۰۵ (UTC)
- دو منبع سایت آفتاب و سایت فارس نیزو را برخواهم داشت.لطفا در منبع دهی دقت کنید این دو منبع خودشان منبعشان ویکی پدیاست.از کاربر کامیکازی میخواهم در بحث جانب اعتدال را رعایت کنند.مشکل شما را فقط در این میبینم که کلمات آن شعر فارسی است و نه ترکی وگرنه مطمئنا روشتان کاملا متفاوت بود.اولین کسی که این بحث را مطرح کرد بنده بودم چون جز حقیقت چیزی برایم ارزش ندارد پس لطفا جوری وانمود نکنید که مچ یک دزد را گرفتید.-- iroony ۲۲ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۳۸ (UTC)
در کتاب تازهانتشار یافته و بسیار جامع Art of the Middle East: Modern and Contemporary Art of the Arab World and Iran نوشته Saeb Eigner نه تنها به آورده شدن شعر سعدی در بالای سردر اصلی مقر سازمان مل در نیویورک اشاره شده، بلکه متن انگلیسی آن نیز ضمیمه شده است. خواهشمندم دوستان اجازه دهند یک بار برای همیشه این غائله را ببندیم. -- نوژن (بحث) ۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۴۱ (UTC)
پیوند مرده
[ویرایش]بر طبق بررسیهای رباتیکی من چندین پیوند غیرقابل دسترس پیدا شد. لطفا آنها بررسی و در صورت لزوم درستش کنید.تشکر!
- http://www.farsnegar.ir/Farsnama.asp
- In آرامگاه حافظ on 2010-03-28 06:53:30, 404 Not Found
- In آرامگاه حافظ on 2010-08-03 00:02:55, 404 Not Found
- In سعدی on 2010-08-03 05:26:33, 404 Not Found
--:]
امیروباتΣυζήτηση ۳ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۰۵:۲۶ (UTC)
شعر خمینی
[ویرایش]دلیل آوردن شعر منصوب به خمینی در این مقاله چیست؟ یک آی پی هم شعر کذایی را هی به مقاله میفزاید. در اینکه اصلا این شعر را خمینی گفته یا کس دیگر شک جدی هست ........ فرض که اصلا خمینی گفته باشد، این شعر چه ارزش ادبی دارد که در صفحه شاعری مثل سعدی قرار گیرد؟ امضا آزادیه انسان— پیام امضانشدهٔ قبلی توسط Azadiye Ensan (بحث • مشارکتها) نوشته شدهاست.
- بر اساس قوانین،ویکیپدیا جایگاه عقدهگشایی سیاسی نیست.لطفا از ایراد مطالب غیر دانشنامهای در ویکیپدیا بپرهیزید.
فارغ از اینکه،شعر مورد نظر از چه کسی است،مدرک ارائه شده،مورد وثوق است.لذا گذاشتن برچسب مدرک نادرست است.--Sahehco (بحث) ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۰۹ (UTC)
- مورد وثوق است؟!! مورد وثوق کیست؟ شما هم از ویکیپدیا برای نوشابه بازکردن سیاسی برای اشخاصی که فارسی حرف زدن هم بلد نبودند ولی بعد از مرگ صاحب دیوان شعر شدند استفاده نکنید.--Azadiye Ensan (بحث) ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۲۴ (UTC)
- دوستانی که به منبع یاد شده دسترسی دارن لطفا آدرس دقیق صفحه را در مقاله قرار دهند به این صورت ناقص و زیاد مورد قبول نیست.--Kasir بحث ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۳۴ (UTC)
- خمینی نه به عنوان شاعر سرشناس است و نه به عنوان منتقد ادبی نه به عنوان سعدیشناس. آوردن شعرش در مقاله بیجاست. بهآفرید ۲۵ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۱۲ (UTC)
- با توجه به اجماع نظرات و عدم سرشناسی شاعر، شعر نامبرده، حذف می شود. Alphasinus (بحث) ۲۶ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۹ (UTC)
- پس چرا هنوز هست پس اگر این شعر حذف خواهد شد شعر هایی از سعدی شناسان و شاعران بگذارید
با تشکر
Alireza jp (بحث) ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۲۴ (UTC)
غزل های سعدی عنوان صحیح تری است
[ویرایش]بالای دو غزل از سعدی عنوان «نمونه ای از اشعار سعدی» آورده شده است.با توجه به این که زیر عناوین بوستان و مواعظ نمونه اشعاری آورده شده است ، با توجه به این که در لیست آثار برای غزل ها نمونه ای ذکر نشده است،برای ذکر دو غزل عنوان کلی نمونه اشعار مناسب نیست و نمونه غزل ها صحیح تر است. به نظر می رسد این مقاله نیاز به کمی بهینه سازی دارد. Centeralwebsite (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۴۵ (UTC)
حذف قسمت «در نقد سعدی
[ویرایش]با سلام. دوستان قسمت نقد سعدی با آنکه با ذکر منبع و ارجاع هم هست ولی به نظر میرسد اظهارت اشخاص مورد نظر بسیار کلی، مبالغهآمیز و چه بسا آمیخته با تعریض و معاندت است و برای یک دانشنامه مناسب نیست. البته اشخاص را میتوان نقد کرد ولی نه اینکه شخصیت آنها را کلاً زیر سؤال برد و آنها را صِرف مقلّد (گفته ذبیح الله منصوری) و یا مردک خبیث (گفته احمد کسروی) خطاب کرد. نقد شخصیتهای بزرگ تاریخی باید بسیار محتاطانه و همراه با دقت و تأمل باشد و باید از اظهارات کلی در مورد شخصیت افراد پرهیز کرد. انتقادات وهنآمیز و غیرمنصفانه در مورد افراد، جایگاهی در یک دانشنامه ندارد، هر چند از افراد بزرگ و صاحبنظر صادر شده باشد. بر این اساس، من پیشنهاد میکنم این بخش از صفحه سعدی حذف شود و اگر قرار است نقدی بر سعدی نوشته شود نقدی منصفانه ارائه گردد. Eldorado (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۵۸ (UTC)
اگر توانایی بهتر بازنویسی کردن آن بخش را دارید، اقدام کنید. نباید آن بخش را حذف کنید چون همگی منبع دارند و مستند هستند. اما میتوانید ویکیسازیش کنید و با لحن بهتری جایگزین. -- نوژن (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۴۸ (UTC)
- هرچیز که منبع و مستند باشد که نمیتواند حتما علمی باشد اینکه احمد کسروی میگوید مردک خبیث و یا ذبیح الله منصوری او را مقلد میخواند اگرچه صد مدرک باشد ارزش دانشیگ ندارند
- بویزه که زیر نقد سعدی اورده شوند
- هنگامی که عنوان مقاله نقد سعدی است باید چند نمونه نقد درست و درمان را اورد سنباد فارسی (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۶ (UTC)
نقدها به زبان دانشنامهای درآمد. امیدوارم دیگر واگردانی نشود. Eldorado (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۱ (UTC)
بایگانی منابع برخط
[ویرایش]ربات:بایگانی همه منابع برخط انجام شد FarbodBot ☺ Chat ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۱۷ (UTC)
ذبیح اله منصوری به عنوان منتقد
[ویرایش]در بخش دیدگاههای منتقد، این عبارت درج شده بود: «ذبیحالله منصوری شبههٔ عدم اصالت اشعار سعدی را مطرح ساخته و اشعار وی را اقتباس دانستهاست.» منبع این عبارت را بالاخره در اینجا یافتم. (البته برای مشاهده مقاله باید ابتدا در سایت ثبت نام کنید.) آن را مطالعه کردم. در این متن، آقای منصوری می نویسد که شنیده است و احتمال می دهد که آثار سعدی اقتباس شده از شاعری مصری به نام سعدیه باشد. خب، اول این که جناب منصوری صرفا چنین احتمالی را مطرح می کند و این بدان معناست که چنین اظهار نظری را قطعی نمی داند. دوم این که اعتقاد به «اقتباسی بودن» آثار یک شاعر نمی تواند یک دیدگاه منتقد یا مخالف محسوب شود. بنابراین این جمله را از مقاله حذف نمودم. ٪ مرتضا (بحث) ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۴۶ (UTC)
- @مرتضا: با درود به جنابِ مرتضی و سپاس از زحماتتان در این مقاله. نظرتان دربارهٔ تبدیلِ مقاله به یک مقالهٔ خوب چیست؟ / مهرافزون!--مانی بختیار (بحث) ۱۶ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۰۰ (UTC)
- جناب @Mani-bakhtiar: از حسن توجه و حسن نظر شما سپاسگزارم. هدف من هم همین است که گفتید. البته هنوز کارهایی در نظر دارم که سر فرصت انجام خواهم داد. اگر معیارهای یک مقاله خوب را دارد، خوشحال میشوم مساعدت فرمایید. ٪ مرتضا (بحث)
- @مرتضا: با درود. از دیدِ من، آرامآرام دارد آماده میشود. هر وقت آماده بودید میتوانید آنرا در ویکیپدیا:گزیدن مقالههای خوب نامزد کنید و روندِ نامزد کردن را پی بگیرید. در آنجا دوستانی هستند که بررسی و توصیههای لازم را برای خوب شدن انجام خواهند داد./ مهرافزون!--مانی بختیار (بحث) ۲۴ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۲۸ (UTC)
- یکجا نوشته اید سعدی شاگرد سبط ابن جوزی بوده این درست نیست سبط ابن جوزی پسر دختر ابوالفرج الجوزی نویسنده تلبیس ابلیس و المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم بود و سعدی یا شاگرد ابوالفرج جوزی بزرگ نویسنده المنتظم بوده یا شاگرد نوه پسری او ابوالفرج عبدالرحمن بن محی الدین یوسف بن ابوالفرج عبدالرحمن الجوزی که همنام نیای خود ابوالفرج جوزی بود - ابوالفرج جوزی نیا و نوه هردو در بغداد بودند و سبط ابن جوزی پسر دختر ابن الفرج الجوزی بود سبز ابن جوزی نیز مانند نام دایی اش یوسف بود و به یوسف غز اوغلو سبط ابن جوزی بود نامور بود و در دمشق درس میداد و پدرش سرهنگی ترک بود برای همین به او غز اوغلو میگفتند
- خاندان ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزی بدین گوینه اند
- ابوالفرج ابن الجوزی نخست (درگذشت ۵۹۲) نیا و نویسنده المنتظم
- ابن جوزی ۳ پسر به نامهای ابوبکر عبدالعزیز، ابوالقاسم علی و ابومحمد یوسف و ۶ دختر به نامهای رابعه (مادر یوسف بن قزاوغلی نامور به سبط ابن جوزی)، شرف النساء، زینب، جوهره، ست العلماء کبری و ست العلماء صغری.بود
- از این میان ابومحمد یوسف جانشین پدر شد از او نیز فرزندانی پاگرفت نخستین فرزندش نام ابوالفرج عبدالرحمن همنام نام نیای خود بود و جانشین پدر و نیای خود شد
- سعدی را شاگرد یکی از این دو نیا و نوه میدانند و برای هر کدام از اینها سخن بسیار است
- همچنان که در نپذیرفتن هر کدام از این دو نیز سخن بسیار است
- شما بجای ابوالفرج ابن جوزی نام سبط ابن جوزی که پسر دختر ابن جوزی و پسر عمه ابوالفرج دوم بود نوشته اید
- -خواهش میکنم انرا درست کنید -من میتوانم انرا درست کنم میترسم انرا برگردانید (شوربختانه اینچنین بسیار بر سرم امده و تا کنون یکی از ویرایش هایم هم پذیرفته نشده گرچه هر کس که دستی در کار دارد با نگاهی خواهد دید ویرایش من صد درصد درست بوده و بنا بر پژوهش و اشنایی بسیار بود چکنیم روزگار روزگار پرشماران است و نه پزوهندگان - امیدوارم که شما نخستین کس باشید که بپذیرید ) -
- به شما خوشبینم انرا درست میکنم امیدوارم که انرا بپذیرید و اگر خواستید درباره ان پزوهش کنید یا از من بیشتر اگاهی بخواهید تا بنویسم سنباد فارسی (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۴ (UTC)
پیشنهاد برگزیدن مقاله خوب
[ویرایش]{{پیشنهاد خوبیدگی}} ٪ مرتضا (بحث) ۳ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۳۲ (UTC)
نقل قول توی گیومه، نه کج
[ویرایش]خط کج تنها برای نامهای خاصی مانند نام کتاب و سایر آثار هنری مثل نقّاشی است. نقل قول به هر عنوان، اگر به صورت «بلاک» نیست، یعنی در پاراگرافی جدا نیست، توی گیومه میآید. چه یک کلمه، چه ده جمله. Salarabdolmohamadian (بحث) ۲۹ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۲۰:۲۸ (UTC)
سعدی، بیضایی، علی حاتمی
[ویرایش]- همکار عزیزم، کاربر:Salarabdolmohamadian در این جمله: «در ادبیات معاصر نیز نویسندگانی مانند محمدعلی جمالزاده و ابراهیم گلستان از سعدی تأثیر پذیرفتهاند»، بهرام بیضایی را افزوده است. ایشان استناد می کند به ص 236 از کتاب مانیز مردمی هستیم. به منبع مراجعه کردم. در این صفحه، آقای محمود دولت آبادی در پاسخ به پرسشی در مورد علی اشرف درویشیان به بهرام بیضایی اشاره می کند و درمورد او (بیضایی) می گوید: «که او خود سعدی معاصر ماست». این جمله را نمی توان دلیلی بر تاثیرپذیری جناب بیضایی از سعدی در نظر گرفت؛ بلکه ایشان به نوعی نقش بیضایی در ادبیات معاصر را به نقش سعدی در ادبیات کلاسیک تشبیه کرده است. بنابراین استنباط همکار عزیزم را درست نمی دانم و جسارتا آن را باز می گردانم.
- همکار عزیزم کاربر:Wikimostafa یک مرتبه ویرایش فوق را واگردانی کرده است با این توضیح که «باید به این لقب مشهور باشد؛ علی حاتمی سزاوارتر است از این نظر». در اصل واگردانی با ایشان موافقم. در مورد این که علی حاتمی به «سعدی سینمای ایران» مشهور است نیز با ایشان موافقم. حتی با یک جستجوی کوچک به این نکته می توان پی برد. منتها علت شهرت ایشان به این لقب نیز تاثیرپذیری از سعدی نیست؛ بلکه به خاطر دیالوگهای ماندگار و استفاده از اصطلاحات و ضرب المثل های عامیانه در فیلنامه ها است که شباهتی به سعدی در خلق آثار دارد. اما در هیچ جا ندیدم که خود مرحوم حاتمی یا منتقد دیگری علت انتخاب این سبک و سیاق را پیروی یا تاثیرپذیری از سعدی بداند. بنابراین، این مورد نیز -به نظر من- قابلیت ذکر در این نوشتار را ندارد. ٪ مرتضا (بحث) ۲۵ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۲۰ (UTC)
- با همهٔ آنچه نوشتید موافقم (و برای همین نام حاتمی را به متن مقاله نیفزودم)؛ در خلاصهویرایشم جا نمیشد. بیضایی را نیز حذف کنید. Wikimostafa (بحث) ۲۵ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۲۵ (UTC)
- البته این توضیح را بدهم که شیوهٔ دیالوگنویسی حاتمی در جاهایی متأثر از نثر سعدیست، مثلاً در حاجی واشنگتن:
- «فکروذکرمان شد کسب آبرو. چه آبرویی؟ مملکت رو تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید، درستتره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه میآید. قحطیست. دوا نیست. مرض بیداد میکند. نفوس، حقالنفس میدهند. باران رحمت، از دولتی سر قبلهٔ عالم است و سیل و زلزله از معصیتِ مردم. میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی. سربریدن، از ختنه سهلتر. چشمها خمار از تراخم است، چهرهها تَکیده از تریاک.»
- ولی منابعی که به این موضوع پرداخته باشند در دست ندارم. Wikimostafa (بحث) ۲۵ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۴۴ (UTC)
روی هم رفته همداستانم. ولی باید مطالعات دقیق پیدا کرد، دید در ادبیات معاصر کی بیشتر از سعدی تأثیر پذیرفته است. شاید از این مطالعات کم داریم . . . نموداری . . . آماری . . . . شاید بشود گفت گلستان از عطّار، جمالزاده از قائممقام، بیضایی از بیهقی و حاتمی از ناصرخسرو بیشتر تأثیر گرفتهاند؛ و بیخ هیچ کدام به سعدی نرسد! ولی به شهرتها قناعت میکنیم . . . روی هم رفته بسنده است. Salarabdolmohamadian (بحث) ۲۵ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۵۴ (UTC)
آیا واقعا سعدی پارسی گو بوده است؟
[ویرایش]سعدی در بیشتر آثار خود از کلمات و عبارات عربی استفاده کرده است. بر خلاف فردوسی که اهمیت ویژهای در استفاده از کلمات و عبارات فارسی داشته، سعدی همواره ابایی از بکار گرفتن واژگان بیگانه از فارسی نداشته است و حتی شاید او را جزو پیشروان و مروجین استفاده از واژگان و عبارات بیگانه در ادبیات فارسی دانست. به نظر اینکه در مقدمه او را پارسی گو معرفی کردهاند صحیح نمیباشد.--F4fluids (بحث) ۲۴ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۰۴ (UTC)
- فراز و نشیبهای زبان دیرپای فارسی همه بخشی از هویت جدانشدنی این زبان است و نمیتوان بنا بر دلخواه و سلیقه برخی را پذیرفت و برخی را انکار کرد. سعدی خود را ″پارسیگو″ میداند و بر آن میبالد:
چو آب میرود این پارسی به قوت طبع | نه مرکبیست که از وی سبق برد تازی |
من نقشی در برگزیدگی این مقاله نداشتهام و در مواردی هم شخصیت سعدی را صیقلیافته میبینم ولی به نظر من؛ سعدی مانند دیگران این کار را شاید از راه مصلحتاندیشی کرده. فکر نمیکنم که سعدی انگیزه، دانش و توان فردوسی را در ترمیم زبان میداشته و نکرده، او از راهی که میدانسته یکی شدن دو زبان را (اگر عباسیان ماندگار میشدند) ناممکنتر ساخته و هویت زبان فارسی را همهجا جارزنی کرده. چند شاعر بعد از او سرهنویسی کردهاند؟ آمادگی جامعه چطور؟ در سدهٔ اخیر چه دشمنیهایی که با فارسینویسی نشده، که مسخره کردنها جدیترینش نبوده. در ویکیپدیا؛ جایی که منابع حرف آخر را میزنند نه واقعیتها، نمیتوان بهطور جدی به دنبال واقعاًها بود. بله میتوان آرزو کرد که ای کاش دهها فردوسی داشتیم ولی شوربختانه آرزوها و واقعیتها دو دنیای کاملاً متفاوتاند، با فردوسی و کتابش توانستند تا ۲۰۰ سال چه کنند. امروز هم توانایی هرچه بیشتر زبان فارسی در نگهداری تمامی میراث از جمله وامواژهها و به رسمیت شناختن زبان پیشروی است که من و شما وارث آنیم. بیرون ریختن آنها دردی را دوا نمیکند. سپاس از شما.-- Mpj7 (بحث) ۲۵ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۰:۲۵ (UTC)
- با سلام و سپاس از پاسخ، بلی سعدی خودش را پارسی گو خطاب نموده است. این به معنی پارسی گو بودن ایشان نیست. تنها میتوان نوشت که وی خود را پارسی گو نامیده. اگر مرجعی علمی (علم ادبیات فارسی) وجود دارد که ایشان را پارسی گو بشناسد حتما بایستی آن مرجع ذکر شود در غیر اینصورت به نظر من تنها میتوان نوشت او خود را پارسی گو خوانده است و همین.--F4fluids (بحث) ۲۷ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)
- دوست گرامی شما فردوسی را نمونه اوردید نخست انکه فردوسی در پارسی یک چهره یگانه است و جز او هیچ کس در اندیشه پارسی گویی نبوده - از فردوسی که بگذریم سعدی دومین کس است که سخنش بیشتر پارسی است بویژه در سخن دلدادگی و بوستانش
- برای شما چندی از بر مینویسم که پارسی ویژه است و هیچ واژه بیگانه ندارد
- گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
- در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
- بنده خویشتنم خوان که به شاهی برسم
- مگسی را که تو پرواز دهی شاهینیست
- نه هاونم که بنالم به کوفتی از یار
- چو دیگ بر سر اتش نشان که بنشینم
- مرا پلنگ به سر پنجه ای نگار نکشت
- تو میکشی به سر پنجه نگارینم
- ای پادشاه سایه ز درویش وامگیر
- ناچار خوشه چین بود انجا که خرمن است
- سعدی ازاده ایست افتاده
- کس نیاید بجنگ افتاده
- جای خندهست سخن گفتن شیرین پیشت
- کآب شیرین چو بخندی برود از شکرت
- آن چنان سخت نیاید سر من گر برود
- نازنینا که پریشانی مویی ز سرت
- بنگر این سروده زیبایش را
- هرکه نازک بود تن یارش
- گو دل نازنین نگه دارش
- خانه یار سنگدل اینست
- هر که سر میزند به دیوارش
- هر چه او تلخ تر بخواهد گفت
- گو بگو از لب شکربارش
- بیم دیوانگیست مردم را
- زامدن رفتن پری وارش
- بنگر چه زیبا گفته
- خانه یار سنگدل اینست
- هر که سر میزند بدیوارش
- -یا این سروده
- به دل گفتم ز چشمانش بپرهیز
- که هشیاران نیاویزند با مست
- نه آزاد از سرش بر میتوان خاست
- نه با او میتوان آسوده بنشست
- اگر دودی رود بیآتشی نیست
- و گر خونی بیاید کشتهای هست
- نشاید خرمن بیچارگان سوخت
- نمیباید دل درماندگان خست
- دلی از دست بیرون رفته سعدی
- نیاید باز تیر رفته از شست
- انچنان نرم و روان که اگر برای شما نگفته بودم نمیدانستی همه سخنش پارسی است
- یا این یکی دیگر
- دیر آمدی ای نگار سرمست
- زودت ندهیم دامن از دست
- از رای تو سر نمیتوان تافت
- وز روی تو در نمیتوان بست
- از پیش تو راه رفتنم نیست
- چون ماهی اوفتاده در شست
- بیچاره کسی که از تو ببرید
- آسوده تنی که با تو پیوست
- سعدی ز کمند خوبرویان
- تا جان داری نمیتوان جست
- ور سر ننهی در آستانش
- دیگر چه کنی دری دگر هست؟
- یک وازه بیگانه در ان نیست -در شگفتم که چگونه چنین سخنی درباره سعدی میگویید و نیک میدانم این سخن از شما نیست این سخن را بسیاری که هیچ اشنایی با پارسی ندارند رواج داده اند. من خود از شیفتگان فردوسی بزرگم و بر ان باور که هر واژه بیگانه به زبان زیان میرساند و اگر بنگرید در نوشته و گفته خویش هم هیچ واژه بیگانه به کار نمیبرم و سخنم روان و آسان و زودیافت و اشناست -هشداریم که این پارسی گویی سعدی زمانیست که کسانی چون وصاف الحضره در تاریخ وصاف و ورامینی در مرزبان نامه و بهرامشاهی در کلیه و دمنه و راوندی در تاریخ سلاجقه و مولوی و خاقانی و حافظ هشتاد درصد سخنشان عربی است و سخن پارسی در نوشتار و گفتارشان بسیار بسیار اندک اندک است
- این سعدی است که در ان زمان سیاه که نه تنها عربی که واژگان مغولی نیز به زبان پارسی تاخته بود به مردم یاد میداد که
- هر انکس که دندان دهد نان دهد
- دلارامی که داری دل در او بند
- دگر چشم از همه گیتی فرو بند
- سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
- مرده انست که نامش به نکوییی نبرند
- وانچنان زیبا و استادانه گفته که درنمییابی سخنش پارسی ویژه است - ان استاد سخن اینچنین و انگاه شما اینگونه ستمکارانه بر او میتازی
- امیدوارم که این اندک نگاه شما زی سعدی را به مهر اورد سنباد فارسی (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۱۸ (UTC)
- با سلام و سپاس از پاسخ، بلی سعدی خودش را پارسی گو خطاب نموده است. این به معنی پارسی گو بودن ایشان نیست. تنها میتوان نوشت که وی خود را پارسی گو نامیده. اگر مرجعی علمی (علم ادبیات فارسی) وجود دارد که ایشان را پارسی گو بشناسد حتما بایستی آن مرجع ذکر شود در غیر اینصورت به نظر من تنها میتوان نوشت او خود را پارسی گو خوانده است و همین.--F4fluids (بحث) ۲۷ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)
البته سبک ها متفاوت است. سبک سعدی غنایی بوده و استفاده از کلمات و عبارات عربی ایرادی نداشته، ولی فردوسی بیشتر تاکید داشته که از واژگان پارسی استفاده کند. ولی خب این دو هیچ گونه تضادی ندارند، چون فارسی دوران سعدی احتمالاً حاوی 50 درصد وامواژه عربی بوده. در کل این یک بحث تخصصی است. Rostam2 (بحث) ۲۷ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۸ (UTC)
- بحث من سر هم همین مطلب است که ایشان در سبکی دیگر شعر یا نثر گفته اند که نشانی از پارسی گو بودن ندارد. نمی شود هم فردوسی را پارسی گو بنامیم هم سعدی را. من تخصصی در ادبیات فارسی ندارم ولی این موضوع به نظرم مطلب واضحی است. علاوه بر این در متن به هیچ منبع تخصصی برای پارسی گو بودن ایشان ارجاع نشده است. با منابع حاضر تنها می توان گفت که او خود را در فلان شعر پارسی گو خوانده است. سپاس--F4fluids (بحث) ۲۸ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۱۲ (UTC)
- شاعر پارسی گو، شاعری است که به زبان فارسی می سراید و سعدی هم غالب اشعارش به زبان فارسی است. از دید قریب به اتفاق ادبا و پژوهندگان زبان فارسی از هانری ماسه و ادوارد براون تا ذبیح اللله صفا و ملک الشعرای بهار چنین بحثی موضوعیت نداشته است.٪ مرتضا (بحث) ۲۹ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۴۰ (UTC)
- بحث من سر هم همین مطلب است که ایشان در سبکی دیگر شعر یا نثر گفته اند که نشانی از پارسی گو بودن ندارد. نمی شود هم فردوسی را پارسی گو بنامیم هم سعدی را. من تخصصی در ادبیات فارسی ندارم ولی این موضوع به نظرم مطلب واضحی است. علاوه بر این در متن به هیچ منبع تخصصی برای پارسی گو بودن ایشان ارجاع نشده است. با منابع حاضر تنها می توان گفت که او خود را در فلان شعر پارسی گو خوانده است. سپاس--F4fluids (بحث) ۲۸ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۱۲ (UTC)
@کاربر:F4fluids:شاعر پارسی گو فراوان داشتهایم ولی سخنورانی در ردهٔ سعدی انگشتشمارند. به همان اندازه که سخن شما دربارهٔ تفاوتهای این دو شاعر؛ در عمق گرایش و باورشان به بازسازی زبان کهن پارسی، متین است، سخن دیگرتان؛ "نشانی از پارسی گو بودن ندارد"، زیادهروی و حتی (با پوزش) وارونهگویی است. واژههای عربی شاهنامه هم یکیدوتا نیستند و این نکته برای آن بزرگمرد توس بههیچوجه کسری به حساب نیامدهاست. عمر شعر پارسی به حدود تنها یک سده پیش از شاهنامه بر میگردد که بر پایهٔ اوزان عروضی عربی بنا گردیده و رفتهرفته به صورت بسیار کارآمدی فارسیسازی شده و در لطافت و ریزکاریها به همت همین بزرگان از آن پیش افتادهاست (لطفاًاین نوشتار را ببینید). در زمان سعدی قرنها از رسمی شدن زبان عربی به عنوان زبان دانش و سیاست میگذشته و او نیز خود دانشآموختهٔ نظامیهٔ بغداد بوده، و در یک کلام؛ سعدی فردوسی نبوده. دانشمندان بزرگ ایرانی (بوعلی سینا، خواجه نصیر و دیگران) هم بنا بر اقتضای روز فارسینویسی و عربینویسی کردهاند. شهرت جهانگیر سعدی به خاطر عربیگوییهایش نیست. با سپاس -- Mpj7 (بحث) ۲۹ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۲۲:۱۴ (UTC)
- @کاربر:Mpj7، سپاس از حوصلهای که در نوشتن پاسخ به خرج دادید. من هدفم کسی را بزرگمرد یا کوچک مرد خطاب کردن نیست (این سلیقه شخصی هست). من بحثم سر همین موضوعی هست که شما هم بدرستی اشاره کردید: «سعدی فردوسی نبوده» این یکی نبودن سعدی و فردوسی به خاطر پارسی گو بودن یکی و فارسی گو بودن دیگری است. و الا دیگر چه تفاوتی میان نوع استفاده از زبان در شعر این دو ادیب هست؟ چگونه می توان بین این دو تمایز قایل شد؟ بحث من نه از سر احساسات شخصی بلکه برای روشن نمودن استفاده درست از کلمات است که به گمان من پارسی گو خواندن سعدی کاری است ناسره! در باب وارونه گویی بنده سعی من در استفاده درست و منطقی از کلمات و بکار بردن درست واژگان است. در باب وارونه گویی بنده هم به نظرم قضاوت شما درست نیست. درود--F4fluids (بحث) ۳۰ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC)
- درود@کاربر:F4fluids گرامی. نظر من همان است که تصریح شد، تا کنون کاربری در این صفحه از نظر شما پشتیبانی نکرده ولی با این حال برای جلب نظرهای بیشتر اگر بخواهید میتوانید نظرخواهی کنید. با سپاس از مشارکت شما -- Mpj7 (بحث) ۳۰ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۲۰:۵۹ (UTC)
- نمونه پارسی گویی سعدی را ان بالا برایتان نوشتم من انان را از بر نوشتم و اگر یک گردش کوچک در سروده های او کنی همانند انچه نوشتم هزاران توانی یافت - بیگمان سعدی بسیار بسیار بیش از شما پارسی گو بوده است بنگرید در سخن خودتان در همین اندک بیش از سی واژه عربی بود و انگاه از سعدی که بیشتر سخنش پارسی ویژه است و هیچ واژه بیگانه ندارد خرده میگیری سنباد فارسی (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۹ (UTC)
- @کاربر:Mpj7، سپاس از حوصلهای که در نوشتن پاسخ به خرج دادید. من هدفم کسی را بزرگمرد یا کوچک مرد خطاب کردن نیست (این سلیقه شخصی هست). من بحثم سر همین موضوعی هست که شما هم بدرستی اشاره کردید: «سعدی فردوسی نبوده» این یکی نبودن سعدی و فردوسی به خاطر پارسی گو بودن یکی و فارسی گو بودن دیگری است. و الا دیگر چه تفاوتی میان نوع استفاده از زبان در شعر این دو ادیب هست؟ چگونه می توان بین این دو تمایز قایل شد؟ بحث من نه از سر احساسات شخصی بلکه برای روشن نمودن استفاده درست از کلمات است که به گمان من پارسی گو خواندن سعدی کاری است ناسره! در باب وارونه گویی بنده سعی من در استفاده درست و منطقی از کلمات و بکار بردن درست واژگان است. در باب وارونه گویی بنده هم به نظرم قضاوت شما درست نیست. درود--F4fluids (بحث) ۳۰ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC)
این یک بحث بیهوده و عبث است. دلیلش هم این است که کاربری که این بحث را آغاز کرده است، تصور و تفسیر شخصی خودش از «پارسیگو» دارد. بدون ارائه یک منبع که نظرش را تایید کند. از دید کاربر، پارسیگویی = سرهگویی است و احتمالاْ تصور ایشون از پارسیگویی جلالالدین کزازی است. پارسیگو یعنی کسی که زبانش فارسی است و بس! تفاوت فردوسی و سعدی هم در سبک است. سبک فردوسی خراسانی است و سبک سعدی عراقی. ویژگی سبک خراسانی استفاده بیشتر از واژههای فارسی است در حالی که در عراقی محدودیتی برای استفاده از واژههای عربی نیست. بعد هم چه کسی گفته است که شاهنامه پارسی سره است؟! فردوسی هم در جایی که لازم دانسته است از واژههای عربی استفاده کرده است. بنگرید به واژگان عربی در شاهنامه. حتماً فردا هم استدلال خواهید کرد که چون فلان شاعر در فلان بیت زبان خودش را «دری» نامیده است، پس پارسیگو و پارسیسرا نیست! پارسی = فارسی = دری. یا احتمالا باید ادبیات فارسی را به سه دسته فارسی، پارسی و دری تقسیم کرد! میشه بفرمایید تفاوت پارسی، فارسی و دری چیست؟! ناصر خسرو و بسیاری شاعران دیگر در آثارشان زبان خودشان را هم فارسی، هم پارسی و هم دری نامیدهاند. کاربری جوری نوشته است که انگار پارسی و فارسی دو دنیای کاملاً متفاوت هستند و باید بر طبق سلیقه و تفسیر کاملا شخصی ایشان دستهبندی شوند! کل بحثی که آغاز شده است، غیرعلمی و غیرتخصصی است و تنها براساس دیدگاههای کاربری است که خودش میگوید تخصصی در زمینه ادبیات فارسی و آشنایی چندانی با آن ندارد. اینجا دانشنامه است و نه محل نوشتن یا چپاندن نظرات و تحلیلهای شخصی کاربران در مقالهها. --188.158.107.198 ۱ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۲۰ (UTC)
- @188.158.107.198/ مانند هر صفحهٔ بحث دیگر؛ هودهٔ این گفتگو بررسی بیشتر گوشههای نوشتار از نگاه و با مشارکت دیگران بوده، هرچند که جای همکاری لازم از سوی آغازگر بحث تا پایان همانگونه که میگویید خالی ماند. روش ناستودهٔ استفاده نکردن از صفحهٔ بحث و آغاز جنگ ویرایشی با پیآمدهای گاه ناخوشآیند آن در ویکیفا برای برخی به عنوان گزینهٔ آسانتر همگانی شده که ایشان دست کم از آن راه نرفتند و روشنسازیهایی را هم سبب شدند و از این نگاه درخور ستایشند. -- Mpj7 (بحث) ۱ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۲۹ (UTC)
- @کاربر:Mpj7: درود! من تا انتهای بحث را دنبال و پیگیری نموده ام. در باره اینکه کس دیگری از کاربران با نظر من موافق نبوده حق با شماست! اگر مبنای درستی آزمایی ویکی پدیا بر حمایت کاربران و یا لابی کردن با کاربران دیگر هست، من دلیلی برای ادامه این بحث نمی بینم چرا که من لابی مورد نیاز را ندارم و فرصت لابی کردن را هم ندارم. ولی اگر بحث بر اساس درستی و داشتن منبع و مرجع معتبر برای عبارات بکار رفته می باشد در اینصورت همه بحث من این است که در این مقاله سعدی پارسی گو خوانده شده بدون آنکه این ادعا را به منبعی ارجاع شود. از طرف دیگر اگر بر اساس ادعای فردی که با نشانی آی پی اینترنتی نظر داده پارسی گو بودن «همان فارسی بودن هست و بس»، یا اگر فارسی همان پارسی است خوب چه بهتر همان که بنویسیم سعدی فارسی گو بوده تا از بحثها این چنینی هم اجتناب شود. در پاسخ من کاربر دیگری مقاله شعر کهن فارسی را با شعر پارسی نام برده و یا از مقاله فهرست شاعران فارسیزبان با عنوان شاعر پارسی گو یاد کرده و همین کاربر مرا به وارونه گویی متهم کرده است.
- در جای دیگری به اینکه من نوشتهام متخصص زبان فارسی نیستم (بر خلاف نظر کاربری که حتی نخواسته اند با نام کاربری وارد شوند من آشنایی بسیار کامل و مفصلی با زبان فارسی دارم). همین کاربر که با آی پی اینترنتی نظر داده است به من تاخته است که چه و چه! منظور من از اینکه تخصصی ندارم این است که من دکتری زبان و ادبیات فارسی ندارم. تصور من بر این است که باقی کاربران نظر داده نیز چنین هستند.
- به نظر می رسد بحث فرجامی نخواهد داشت چرا که برخی کاربران از اینکه من فارسی گویی را پارسی گویی نمی انگارم ناراحت و عصبانی هستند.
- سعی من همواره در همه نوشته ها و ویرایشهایم در ویکی پدیا اجتناب از نظر شخصی و نگاهی انتقادی به نوشتار است. در باره این نوشتار هم هدف و سعی من همین بوده وبس.
- با تشکر از همگی کاربرانی که در این بحث مشارکت کردند و یا در زیر این پیغام مشارکت خواهند کرد. بنده توضیح و نظر غیر از آنچه ذکر شد ندارم. سپاس مجدد.--F4fluids (بحث) ۱ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۴۴ (UTC)
نامزد حذف شدن یک پروندهٔ ویکیانبار استفادهشده در این صفحه
[ویرایش]پروندهٔ زیر از ویکیانبار که در این صفحه استفاده شده نامزد حذف شده است:
در بحث حذف که در صفحهٔ نامزدی صورت میگیرد شرکت کنید. —Community Tech bot (بحث) ۲۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۰ (UTC)
فیلم شوروی
[ویرایش]شوروی فیلمی سینمایی برای سعدی شیرازی ساخته بود که جایش در این مقاله در زیربخش ناموجود «در فرهنگ مردمی» خالی است. 4nn1l2 (بحث) ۲۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۴:۵۴ (UTC)
در شهر کوهپایه Pwusl (بحث) ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۱۸ (UTC)
درخواست ویرایش در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۱
[ویرایش]به این درخواست ویرایش پاسخ داده شده است. برای بازگشایی درخواست خود، پارامتر |پاسخ= یا |پاسخدادهشده= را روی خیر تنظیم کنید. |
2.147.129.198 ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۱۹ (UTC) اون در واقعیت ۱۰ زن دارد
زادگاه حافظ طبق اصلاعات به دست رسیده سعدی در شهر کوهپایه به دنیا امده Pwusl (بحث) ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۲۳ (UTC)
- انجام نشد: لطفاً برای تغییری که میخواهید انجامش دهید، منابع معتبری که از آن پشتیبانی کنند ارائه دهید. {{کاربر|جـیپیوتر}} بحث ۳ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۳۳ (UTC)
دین
[ویرایش]دین سعدی شیعه نبوده آیا؟ 5.238.214.255 ۱۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۱۲ (UTC)
سلام
[ویرایش]سعدی شیرازی 23.88.211.167 ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۵۰ (UTC)
پیونددهی به تاریخ
[ویرایش]@مرتضا@GodNey سلام جناب مرتضی، بدون پیونددهی به تاریخها، معلوم نیست که تاریخ 606 تا 690 قمری به شمسی و میلادی چه میشود، و بازه 84 ساله قمری عمر سعدی در هجری شمسی چند سال میشود. البته مقاله تاریخ قمری باید مفصلتر شود تا علاوه بر برگردان تاریخها و مرگها و زادها،
- سلسلههای حاکم بر ایران در آن سال،
- شرایط آب و هوایی ایران در آن سال،
- شرایط اقتصادی ایران در آن سال،
- جمعیت تقریبی ایران در آن سال
- وضعیت اجتماعی ایران در آن سال (یعنی طبقههای مردمی)،
و غیره را هم شامل شود، زیرا همه جزء ملاکهای توصیف کننده یک سال هستند. تا معلوم شود که سال 606 که سال تولد سعدی است، دقیقا چه تفاوتی با دیگر سالها داشته است.
راهحل دیگر استفاده از tooltip برای معادلیابی یک سال به شمسی و میلادی (مثل سال 606) است که به نظر من اطلاعات کمی را نشان میدهد و فن مناسبی نمیباشد. با فن پیونددهی به تاریخ، در tooltip خود ویکیپدیا معادلها نمایش مییابند و اطلاعات تکمیلی آن سال هم قابل نمایش هستند. با تشکر، هومن م (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۳ (UTC)
- درود هومن عزیز. در وپ:شیوه آمده است: «معمولاً به تاریخها پیوند داده نمیشود.». در وپ:پیونددهی در بخش «آنچه نباید نباید بدان پیوند داد، «تاریخ» ذکر شده است. در مثالی که در همین رهنمود آمده، گفته شده است: «در مقالهٔ فیلیپ جانسون سالهای تولد و مرگ نباید به مقالهٔ آن سالها پیوند داشته باشند زیرا اطلاعات موجود در مقالهٔ سال کمک چندانی به شناخت فیلیپ جانسون و آثارش نمیکند.» ٪ مرتضا (بحث) ۲۱ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۰۵ (UTC)
مذهب سعدی
[ویرایش]درود. در بخش مذهب سعدی آمده است: برخی پژوهشگران معتقدند که نشانههای اعتقاد سعدی به اشاعره، در آثار او قابل تشخیص است و شکی در اشعریمذهب بودن او باقی نمیگذارد؛ بهطور مثال، سعدی قصیدهای دارد که در آن نخست پیامبر اسلام و سپس خلفای چهارگانه را ستوده و در آن از ادبیات و تعبیرات اهل سنت استفاده کردهاست. اما در مقابل، نشانههایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده میشود و به همین دلیل، برخی از علماء مانند قاضی نورالله شوشتری وی را شیعه قلمداد کردهاند. یکم: از چه موقع تا حالا «ارادت به خاندان پیامبر» نشانه ی شیعه بودن است!؟ شما یک سنی پیدا کنید که به خاندان پیامبر ارادت نداشته باشد. دوم: در لینکی که برای ارجاع به دلیل نورالله شوشتری برای احتمال شیعه بودن سعدی آمده، هیچ دلیلی از سوی شوشتری ذکر نشده و در واقع منبعی فاقد ارزش است. Cyrous76 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۴ (UTC)
- @Cyrous76: راستش علی رغم این که همه این موارد را سالها پیش خودم گردآوری کرده ام، اما با شما موافقم. اصولا نورالله شوشتری نه تاریخ شناس است و نه ادیب و اصولا نظر او در مورد شعرا یا تاریخ اعتباری ندارد و به نظر من تذکرتان کاملا به جاست. خودتان زحمت اصلاح را بکشید یا اجازه دهید در فرصت مناسبی خودم این کار را انجام دهم. ٪ مرتضا (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۳۸ (UTC)
- پی نوشت: آن موقع بیشتر ایده ام این بوده که نظر کسانی که او را شیعه می انگارند را هم بیاورم تا وپ:دبط رعایت شود. اما امروز تصور می کنم این کار ناقض وپ:وزن است. ٪ مرتضا (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۴۱ (UTC)
- @Cyrous76: راستش علی رغم این که همه این موارد را سالها پیش خودم گردآوری کرده ام، اما با شما موافقم. اصولا نورالله شوشتری نه تاریخ شناس است و نه ادیب و اصولا نظر او در مورد شعرا یا تاریخ اعتباری ندارد و به نظر من تذکرتان کاملا به جاست. خودتان زحمت اصلاح را بکشید یا اجازه دهید در فرصت مناسبی خودم این کار را انجام دهم. ٪ مرتضا (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۳۸ (UTC)
درود. سال نو مبارک باد. بله سخن شما درست است. سعی میکنم در اولین فرصت آن را بهبود دهم. با سپاس Cyrous76 (بحث) ۲۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۱۷ (UTC)
استادی بر حافظ شیرازی
[ویرایش]سعدی در شاعری و نویسندگی استادی نه تنها ماهر بلکه بزرگترین شاعر دوران ایران است و حتی حافظ شیرازی
(شاعر) بوده و همین موضوع بسیار به اعتبار او افزوده است Mr adampira (بحث) ۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۴ (UTC)
پیشنهاد تبدیل تاریخ زندگی سعدی
[ویرایش]چه خوب است که تاریخ زادروز و درگذشت سعدی فارسیگوی به هجری خورشیدی تبدیل شود! Am writ (بحث) ۲۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۹ (UTC)
- @Am writ قبلا هم بحثهایی در قهوهخانه اجرایی شده بود. نتیجه این شد که همین تاریخهای قمری هم تقریبی اند و موثق نیستند، چه برسد به تبدیل آنها که بیدقتی را چند برابر میکند. علاوه بر آنکه تاریخ هجری تقریبا 100 سال است که در ایران رسمی شده، و قبل از آن تاریخها فقط «هجری قمری» بوده است. ایده شما زیبا است ولی عملی نمیباشد. موفق باشید. هومن م (بحث) ۲۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۶ (UTC)
- سپاس از توجه شما. متوجه شدم که تاریخها تقریبی هستند اما همین تاریخ تقریبی را میشود به تاریخ آشناتر برای عموم مردم بدل کرد. پیروز باشید. Am writ (بحث) ۲۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۱ (UTC)
- @Am writ مثلا برای مقاله حافظ از فن ابرپیونددهی استفاده شده است که روش معقولی است. می توانید ابرپیوندها را به تاریخها اضافه کنید، من هم با ابرپیوند موافقم. هومن م (بحث) ۲۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۴ (UTC)
- سپاس از توجه شما. متوجه شدم که تاریخها تقریبی هستند اما همین تاریخ تقریبی را میشود به تاریخ آشناتر برای عموم مردم بدل کرد. پیروز باشید. Am writ (بحث) ۲۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۱ (UTC)
پرسش
[ویرایش]با درود به دوستان؛ «..برخی از نوگرایان معاصر ایران آثار او را دور از اخلاق، بیارزش، متناقض و ناهماهنگ توصیف کردهاند.» منبع این جمله در پاراگرافِ دوّمِ لید چیست؟ ادعایی بزرگ است و نیاز به منابعِ محکم و گسترده ای دارد. ورنه که باید از لید برچیده شود./ مهرافزون! Mani-bakhtiar (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۳۷ (UTC)
- @Mani-bakhtiar من هم موافقم. احتمالا منظور از «برخی از نوگرایان» بدخواهان زبان فارسی هستند. جمله این است:
برخی از نوگرایان معاصر ایران آثار او را دور از اخلاق، بیارزش، متناقض و ناهماهنگ توصیف کردهاند.
- احتمالا «نوگرایان» یعنی وطنفروشان و نژادپرستانی که از روی عقدهروانی چنین جملهای را گفتهاند، که از نظر من هم باید حذف شود.
- اما فاجعه اصلی بخش «شاهدبازی» است، که اضافهشدن این بخش، یک فاجعه برای ویکیپدیا است. این بخش اصلا درست نیست، و منابع به کار رفته هم فقط یک حدس و گمان مطرح کردهاند. اگر هم درست باشد، مربوط به زندگی شخصی سعدی بوده است، و کاملا خصوصی است و ذکر آن برای عموم، هم روح جناب سعدی را ناشاد میکند و از ما دلخور میشوند، هم برای سایر ایرانیان و سایر انسانها بد است، کلا باید طبق یک قانون در ویکیپدیا «تهمت جنسی به کسی زده نشود.» حتی اگر ثابت شده باشد، که این مورد در مورد سعدی فقط یک حدس و گمان بوده است. اما نوشتن تهمت جنسی «اثباتشده» هم اشتباه و گناهی بسیار بزرگ است.
- جناب @مرتضا: شما هم نظر بدهید. ممنون. هومن م (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۱۱ (UTC)
- Hooman Mallahzadeh: دوستِ عزیز، ممنون از نظرِ شما اما قصدِ توهین و افترا به منتقدان و کوچک کردنِ آنان و نظراتشان را نداریم. منظور فقط راستیآزمایی و مستند کردنِ انتقادهاست./ از دیدِ من، بخشِ «شاهدبازی» مشکلِ عمده ای ندارد؛ گرچه بهتر است از نظریاتِ سعدیپژوهانِ مشهور استفاده شود. مثلاً این بندهخدا مهدی جامی چه کار عمدهای درین زمینه یا کلاً ادبیاتِ فارسی کرده که بتوان نظرش را در موردِ سعدی درین بخشِ مقاله گنجاند؟ فقط همین جمله ای که بالاتر گفتم، ادعایی بزرگ و سنگین است و با نظریاتِ چندتن، وزنی پیدا نمیکند. / مهرافزون! Mani-bakhtiar (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۴ (UTC)
- @Mani-bakhtiar آره، اصلا کاری به صفت «دور از اخلاق» نداشته باشیم، صفت «بیارزش» یا «ناهماهنگ» را کدام «نوگرای معاصری» به آثار سعدی نسبت داده است؟ همه جا گفته شده است دومین کتاب مهم فارسی پس از «شاهنامه فردوسی» آثار سعدی است. هومن م (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۶ (UTC)
- @Mani-bakhtiar به هر حال نظر من این است که در مورد «شاهد بازی» سعدی، یک متخصص علوم روانشناسی (ترجیحا روانشناسی بالینی متمرکز در گرایش مسائل جنسی) با خواندن مجموع آثار (و نه فقط هزلیات) اظهار نظر کند. (نه مهدی جامی). هومن م (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۰ (UTC)
- ایده ی خوبی است. ممنون از مشارکت و نظرِ شما./ مهرافزون! Mani-bakhtiar (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۲ (UTC)
- @Mani-bakhtiar به هر حال نظر من این است که در مورد «شاهد بازی» سعدی، یک متخصص علوم روانشناسی (ترجیحا روانشناسی بالینی متمرکز در گرایش مسائل جنسی) با خواندن مجموع آثار (و نه فقط هزلیات) اظهار نظر کند. (نه مهدی جامی). هومن م (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۰ (UTC)
- @Mani-bakhtiar آره، اصلا کاری به صفت «دور از اخلاق» نداشته باشیم، صفت «بیارزش» یا «ناهماهنگ» را کدام «نوگرای معاصری» به آثار سعدی نسبت داده است؟ همه جا گفته شده است دومین کتاب مهم فارسی پس از «شاهنامه فردوسی» آثار سعدی است. هومن م (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۶ (UTC)
- Hooman Mallahzadeh: دوستِ عزیز، ممنون از نظرِ شما اما قصدِ توهین و افترا به منتقدان و کوچک کردنِ آنان و نظراتشان را نداریم. منظور فقط راستیآزمایی و مستند کردنِ انتقادهاست./ از دیدِ من، بخشِ «شاهدبازی» مشکلِ عمده ای ندارد؛ گرچه بهتر است از نظریاتِ سعدیپژوهانِ مشهور استفاده شود. مثلاً این بندهخدا مهدی جامی چه کار عمدهای درین زمینه یا کلاً ادبیاتِ فارسی کرده که بتوان نظرش را در موردِ سعدی درین بخشِ مقاله گنجاند؟ فقط همین جمله ای که بالاتر گفتم، ادعایی بزرگ و سنگین است و با نظریاتِ چندتن، وزنی پیدا نمیکند. / مهرافزون! Mani-bakhtiar (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۴ (UTC)
@Mani-bakhtiar: در لید که منبع نمی آید؛ لید فقط چکیده مقاله است. باید خود مقاله را بخوانید تا مطالب را با جزئیات و با منبع دریابید. در مقاله از این افراد روشنفکر که منتقد سعدی بوده اند، نام برده شده است و منبع آن هم مشخص است. حتی اگر وطن فروش و نژادپرست هم بوده باشند (که در این صورت باید شما منبعتان را بفرمایید) مطلب حذف نمی شود چون ویکی پدیا جای سانسور نیست و فقط گفته می شود که فلان دادگاه اینها را به خیانت محکوم کرده است. @Hooman Mallahzadeh: در مورد شاهدبازی هم همینطور. منابع کاملا مشخص شده است و عمدتا هم کتاب استاد مسلم تاریخ ادبیات فارسی است و هر دوستی هم که می خواهد تحلیل روانکاوانه ای داشته باشد می تواند از طریق ژورنالهای معتبر علمی مطالب خود را منتشر کند و بعد توسط کاربران دیگر می تواند در ویکی پدیا مورد استفاده قرار گیرد. لطفا وپ:تحقیق را بخوانید. ٪ مرتضا (بحث) ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۱۸ (UTC)
- نظر مهدی جامی را حذف کردم چون اعتراض شما در مورد این که نظر ایشان به لحاظ علمی در این مورد وزن کافی را ندارد، وارد است. ٪ مرتضا (بحث) ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۲۸ (UTC)
- @مرتضا صحبت من این است که اگر به پدر پدربزرگ (که شما ایشان را ندیدهاید و احتمالا فوت شدهاند) شما چنین تهمتی (شاهدباز) زده شود، و بعد در ویکیپدیا یا یک رسانه برخط دیگر شاهدبازی را به نمایش عموم مردم بگذارند، عکس العمل شما چیست؟
- بهتر نیست که قانونی در ویکیپدیا وضع شود به این صورت:
زندگی خصوصی افراد به کسی مربوط نمیشود، لطفا به حریم زندگی خصوصی کسی وارد نشوید.
- این موضوع سانسور محسوب نمیشود، سکسی بودن مطالب به کنار. نسبت دادن آن به کسی، ورود به حریم خصوصی افراد است.
- روانشناس روانپزشک هم اگر تشخیصی در مورد همجنسگرا یا پدوفیلی بودن کسی بدهد، حق انتشار آن را به عموم مردم ندارد.
- البته حق اعلام عمومی مابقی اختلالها مثل وسواس را هم ندارند. این افراد فقط باید تشخیص بدهند. هومن م (بحث) ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۷ (UTC)
- @مرتضا این را هم اضافه کنم که تحقیق و پژوهش درباره «شاهدبازی» اشکالی ندارد، و مثلا به صورت خصوصی در یک مقاله به این موضوع پرداخته شود اشکالی ندارد، ولی جارزنی آن در رسانههای برخط کار صحیحی نیست. هومن م (بحث) ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۵ (UTC)
- اینها که می فرمایید در کدام سیاست یا رهنمود ویکی پدیا آمده است؟ ٪ مرتضا (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۴ (UTC)
- @مرتضا نظر من این است که اگر شیوهنامه وپ:ناسزا نگویید یا وپ:فحاشی نکنید در ویکیپدیا موجود نیست، باید ایجاد شود، فکر کنم این شیوهنامه نانوشتهای در تمام فرهنگها (از جمله ایران) باشد. هومن م (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۵۵ (UTC)
- ممنوعیت ناسزا گفتن بخشی از وپ:نزاکت است. ٪ مرتضا (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۰۸ (UTC)
- @مرتضا پس والا سعدی شخصیت بسیار مهمی برای جهان و ایران است. اگر روح سعدی متوجه شود که تو قرن 15 شمسی ما به او تهمت «شاهدبازی» زدهایم، (که آن هم فقط حدس بوده) از ما «ویرایشگران ویکیپدیای فارسی» به شدت دلگیر خواهد شد. اصلا روح سعدی راضی نیست که درباره او چنین پاراگرافی بنویسیم و همه آن را بخوانند و فکر بد راجع به او بکنند. پس لطفا قسمت «شاهدبازی» را حذف کنید.
- نتایج «روانکاوی تخصصی» آثار سعدی در مورد «شاهدبازی» هم به صورت خصوصی منتشر میشود، و نباید در معرض دید عموم باشد. هومن م (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۷ (UTC)
- متاسفم. اینطور استدلال کردن جایی در دانشنامه ندارد. ٪ مرتضا (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۳۸ (UTC)
- پی نوشت و غیررسمی: یاد این بیت از سعدی افتادم که می گه:
- متاسفم. اینطور استدلال کردن جایی در دانشنامه ندارد. ٪ مرتضا (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۳۸ (UTC)
- ممنوعیت ناسزا گفتن بخشی از وپ:نزاکت است. ٪ مرتضا (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۰۸ (UTC)
- @مرتضا نظر من این است که اگر شیوهنامه وپ:ناسزا نگویید یا وپ:فحاشی نکنید در ویکیپدیا موجود نیست، باید ایجاد شود، فکر کنم این شیوهنامه نانوشتهای در تمام فرهنگها (از جمله ایران) باشد. هومن م (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۵۵ (UTC)
- اینها که می فرمایید در کدام سیاست یا رهنمود ویکی پدیا آمده است؟ ٪ مرتضا (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۴ (UTC)
- @مرتضا این را هم اضافه کنم که تحقیق و پژوهش درباره «شاهدبازی» اشکالی ندارد، و مثلا به صورت خصوصی در یک مقاله به این موضوع پرداخته شود اشکالی ندارد، ولی جارزنی آن در رسانههای برخط کار صحیحی نیست. هومن م (بحث) ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۵ (UTC)
- نظر مهدی جامی را حذف کردم چون اعتراض شما در مورد این که نظر ایشان به لحاظ علمی در این مورد وزن کافی را ندارد، وارد است. ٪ مرتضا (بحث) ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۲۸ (UTC)
که نه روی خوب دیدن گنه است پیش سعدی | تو گمان نیک بردی که من این گناه دارم! |
- ٪ مرتضا (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۳ (UTC)
- @مرتضا به عنوان خاتمه سخن، جمع و جور کردن آبروی ریختهشده یک انسان خیلی سخت است. پس باید در اتهام زدن خویشتنداری کرد. سعدی خودش هم گفته که سخن نیکو بگویید و در مورد سخن غیرنیکو خویشتنداری کنید.
اندیشه کردن که چه گویم به از پشیمانی خوردن که چرا گفتم.
- ٪ مرتضا (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۳ (UTC)
سخندانِ پرورده پیر کهن | بیندیشد آن گه بگوید سخن | |
مزن تا توانی به گفتار، دم | نکو گوی، گر دیر گویی چه غم؟ | |
بیندیش و آنگه بر آور نفس | و زآن پیش بس کن که گویند بس | |
به نطق آدمی بهتر است از دَواب | دَواب از تو به، گر نگویی صواب |
- اینجا دواب یعنی چهارپا. مصرع آخر میگوید «اگر حرف صواب نگویی، چهارپا که سخن نمیگوید از تو بهتر است». هومن م (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۱ (UTC)
@مرتضا: سلام و ممنون جهتِ پاسخ. منظورِ من منبع یا منابعِ همین یک جمله بود: «..برخی از نوگرایان معاصر ایران آثار او را دور از اخلاق، بیارزش، متناقض و ناهماهنگ توصیف کردهاند.» بهرحال، مقاله ی خوبی است و بنظرم فقط همین یک جمله سنگین است که همچنان نیز در مقاله مانده است. در هزلیات و شاهدبازی مشکلی نمی بینم./ مهرافزون!--Mani-bakhtiar (بحث) ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۸ (UTC) دقیق تر بخواهم بگویم: بنظرم کلمه ی بی ارزش مشکل دارد. کدام منقد و ادیبِ فارسی دانی است که آثارِ سعدی را بی ارزش می داند. نقد باید منصفانه باشد.--Mani-bakhtiar (بحث) ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۲۹ (UTC)
- مانی بختیار عزیز آیا مقاله را کامل خوانده اید؟ یا فقط همان یک جمله را خوانده اید؟ ٪ مرتضا (بحث) ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۷ (UTC)
- مقاله را قبلا خوانده بودم اما قبل از ثبتِ پرسش در اینجا، فقط بخشِ انتقادات را خواندم. Mani-bakhtiar (بحث) ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۵ (UTC)
- خب در همان بخش انتقادات اسم برده شده است از این منتقدان (که شما پرسیده اید چه کسانی هستند). ضمنا کجای مقاله گفته شد که اینها منتقدان ادبی بوده اند؟ گفته شده «نوگرایان معاصر». ٪ مرتضا (بحث) ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۲۸ (UTC)
- مقاله را قبلا خوانده بودم اما قبل از ثبتِ پرسش در اینجا، فقط بخشِ انتقادات را خواندم. Mani-bakhtiar (بحث) ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۵ (UTC)
پیشنهاد مرتبط با مطالعات روانشناختی
[ویرایش]- @Mani-bakhtiar@مرتضا نظر من این است که یک بخش به این مقاله اضافه شود با عنوان «ویژگیهای شخصیتی سعدی» که در آن درباره پنج جنبه بزرگ شخصیتی زیر بر اساس پژوهشهای روانشناختی بر روی نوشتههای سعدی در کتابهای بوستان و گلستان حدسهایی زده شود:
- روان رنجورخویی (پایداری یا بیثباتی هیجانی) (N)
- برونگرایی (E)
- گشودگی (O)
- توافق (A)
- وجدانی بودن (C)
- سپاس. هومن م (بحث) ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)
- @Mani-bakhtiar@مرتضا نظر من این است که یک بخش به این مقاله اضافه شود با عنوان «ویژگیهای شخصیتی سعدی» که در آن درباره پنج جنبه بزرگ شخصیتی زیر بر اساس پژوهشهای روانشناختی بر روی نوشتههای سعدی در کتابهای بوستان و گلستان حدسهایی زده شود:
تفکیک و انشعاب
[ویرایش]پیشنهاد میشود، نظر به حجمِ بسیار بالای مقاله، چند مقالهٔ دختر از این مادر منشعب و تفکیک شود. یکی:
- تأثیرات و مآثر سعدی (همچنان که برای حافظ هست.)
5.208.48.159 ۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۷ (UTC)
مخالفتی نیست؟ منشعب کنم؟ 5.208.96.39 ۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۲ (UTC)
پس از این انشعاب حجم مقاله مناسبتر شد، ولی هنوز بسیار بیشتر از ۱۰۰ کیلوبایت آرمانی ماست. پیشنهاد میکنم تأثرات سعدی هم تفکیک شود، همچنان که برای حافظ اثرپذیری حافظ از گذشتگان را داریم. 5.208.143.212 ۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۷ (UTC)
خب، با این دو انشعاب حجم مقاله قابل تحمل شد. ولی هنوز هم چندان حجیم است که دست و دل کاربری را که مطلب چشمگیری برای افزودن داشته باشد بلرزاند و منصرفش کند. پیشنهاد میکنم بخش انتقادات هم تفکیک شود . . . مخصوصاً که هم خودش جای گسترش فراوان دارد (کتاب جدید کامیار عابدی منبع ایدهآلی برای گسترش بخش انتقادات است) و هم چون تفکیک شود در مقالهٔ مادر جا و مجال برای گسترش و کار بیشتر باز میشود. 5.208.53.103 ۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۴۲ (UTC)
کاربر:Persia و کاربر:Roozitaa، ظاهراً سعدی مشتری ندارد و بازار این مشورت کساد است. گفتم شما را فرابخوانم، نظر بدهید، ببینیم این سه انشعاب اخیر . . . چطور است از نظر شما. کارهایی بود که پیشتر برای حافظ شده بود . . . حال برای سعدی هم. میشود ادامه هم داد. یا بس کرد. یا همین مقدار را هم واگرداند! 5.208.133.80 ۷ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۴۷ (UTC)
- درود، شما خودتان صاحب نظرید، به نظرم من مقالات دختر می توانند بسیار گشترش یابند و بهتر است تفکیک شوند و البته تا جایی که اسیبی به مقاله وارد نشود. حجم فعلی چندان بالا هم نیست--Persia ☘ ۷ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۲ (UTC)
- اینطور انشعاب ایجاد کردن در مقالات برگزیده مورد پسند نیست. اصل مطلب، دست کم به صورت خلاصه در مقاله باقی بماند و مقالات دختر را گسترش دهید. اگر آنها هم خوب یا برگزیده شدند، به آدرس دهی اکتفا شود. ولی اصل مطلب را تا آن موقع از مقاله پاک نکنید. ٪ مرتضا (بحث) ۹ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۸ (UTC)
نظر: به هر حال، به نظرِ من ویرایشِ ۱۲ اکتبرِ ۲۰۲۴ در سعدی بازگرداندنِ محتوای تفکیکشده به مقالهٔ مادر (=ادغام) بدونِ حذفِ مقالاتِ دختر است و کاری نادرست و غیردانشنامهای. یا ادغام، یا انشعاب. هر دو با هم درست نیست و به آشفتگی دامن میزند. بماند که هر دو با هم لازم هم نیست. ادغام و انشعاب mutually exclusive هستند. آب و آتش. هر دو یکجا . . . نمیشود. (کاربری که ویرایشِ ۱۲ اکتبرِ ۲۰۲۴ را کرده خود چند سال پیشتر، به نظرم به درستی، بنیآدم اعضای یکدیگرند را از سعدی منشعب کرده و خوشبختانه پشیمان هم نشده و محتوای تفکیکشده را به مقالهٔ مادر برنگردانده. ولی در این سه انشعابِ اخیر نظرِ دیگری داشته است که به عملی انجامیده که نادرست میدانم.) 5.210.198.6 ۱۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۷ (UTC)
- با توجه به این که مقاله، برگزیده است، باید انشعاب ما به نحوی باشد که اطمینان داشته باشیم این جامعیت از دست نمی رود. مبحثی مانند «تاثیرپذیری سعدی»، «تاثیرگذاری سعدی» یا «انتقاد از سعدی» موضوعات کلیدی در جامعیت مقاله اند و با «بنی آدم اعضای یکدیگرند» قابل قیاس نیستند. مخصوصا که هر سه موضوع اهداف خوبی برای ویرایشهای غیراستانداردند. بنابراین اگر می خواهید انشعاب محتوا ایجاد کنید (که ضرورت آن را درنیافته ام)، ابتدا اطمینان حاصل کنید که مقالات دختر به حدی رسیده اند که به سادگی هدف ویرایشهای غیراستاندارد قرار نمی گیرند. به عبارتی ابتدا مقاله دختر را پرورش دهید، بعدا بیایید و مظالب اینجا را بکاهید. وگرنه که Cut-Paste کردن محتوا، چه کمکی به دانشنامه می کند؟ ٪ مرتضا (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۱۲ (UTC)