Gifts for emma_screams
List of Gifts
-
Arthouse Filmmaking by PseudopolisYarder for elisamiao, emma_screams, PoppyX, TheDevilandMrsRen
Fandoms: 陈情令 | The Untamed (TV) RPF
13 Nov 2023
Tags
Summary
Xiao Zhan should have known something was up.
(Inspired by Xiao Zhan's birthday vlog, Yibo decides to make an arthouse sex-tape.)
**
NEW Ch 2: Xiao Zhan makes a sex tape.
-
The Version of Me You See by Yin_Chi for emma_screams
Fandoms: Chinese Actor RPF, 陈情令 | The Untamed (TV) RPF
05 Aug 2023
Tags
Summary
It's the day of Yibo's 26th birthday and Xiao Zhan has a special present for his husband. The husband eagerly shows his appreciation.
________
This is short sequel to my fic Brave is the Heart that Loves, but it can be read as a stand alone too!
Series
- Part 2 of Prince Xiao Zhan - General Wang Yibo AU
-
Brave is the Heart that Loves by Yin_Chi for emma_screams
Fandoms: 陈情令 | The Untamed (TV) RPF, Chinese Actor RPF
27 May 2023
Tags
Summary
As the omega son of China's reigning emperor, Xiao Zhan has had an easy life so far. He is loved by both his parents and spends his days in leisure. Until his brother returns from the war in the North with his most trusted general and the emperor decides that it is time for his unmated son to be married.
Or
The one in which Xiao Zhan really doesn't want to get married, while Yibo has been pining since they first met!Series
- Part 1 of Prince Xiao Zhan - General Wang Yibo AU
-
Tags
Summary
فقط چند ثانیه طول کشید تا اینکه ییبو گفت "اما ژان گه واقعا! وقتی میخوام راند دوم یا سوم رو شروع کنم عین یه پیرمرد خس خس میکنی!"
"ییبو، نمیشه یه ذره مهربونتر باشی؟ هیچکس نمیتونه عین تو چموش بازی دربیاره! باید استراحت کنم و دوش بگیرم" خیلی ماهرانه سعی کرد به نکتهای که ییبو قصد داشت بگه، اشاره نکنه.
اما خب مطمئنا ییبو آدمی نبود که به راحتی پا پس بکشه "من فقط نگران توام ژان گه! میترسم یه روز به خاطر سکس وا بری!" یه شرارت و پوزخندی ته لحن این پسر چموش فریاد میزد.
شیائو ژان با بوییدن عرق روی پوست ییبو زیر لب زمزمه کرد "سکس زیاد به کونم! کی گفته نمیتونم از پست بربیام؟"- Language:
- فارسی
- Words:
- 5,199
- Chapters:
- 1/1
- Kudos:
- 10
- Hits:
- 171
-
I'd end my days with you in a hail of bullets by stickyriceu for emma_screams
Fandoms: 陈情令 | The Untamed (TV) RPF
24 Sep 2021
Tags
Summary
As two of the best agents in the field, both Wang Yibo and Xiao Zhan have encountered countless missions of varying taste.
But they've certainly never been madly in love with their target — let alone married to any of them.
Or: A Mr. and Mrs. Smith AU
-
Tags
Summary
!شیائو ژان باید یاد می گرفت چطور به وانگ ییبو «نه» بگه
!مخصوصا تو تخت
.اما اخیرا، ییبو حقیقت تازه ای رو کشف کرده بود! اینکه شیائو ژان نزدیک به ارگاسم، با هر درخواستی، موافقت میکنه- Language:
- فارسی
- Words:
- 3,514
- Chapters:
- 1/1
- Kudos:
- 16
- Hits:
- 279
-
Tags
Summary
Wang Yibo, the Captain of the Quidditch team, decides to give Xiao Zhan proper treatment for being such a loyal fan.
-
بیبی بیا امشب فقط برقصیم by avyanna13 for emma_screams
Fandoms: 陈情令 | The Untamed (TV) RPF
22 Mar 2021
Tags
Summary
شیائو ژان جواب داد "راستش اینطور نیست" ایندفعه با اعتماد به نفس بیشتری لبخند زد. الان واقعا وانگ ییبو بهش گفته بود هات؟ "من همراه یکی از دوستام که ونهان رو میشناسه اومدم اینجا، البته متاسفانه" نگاهی به سکوی رقص انداخت و آه بلندی کشید "مثل اینکه الان باید اینجا بشینم و سماق بمکم" مظلومانه پلک زد و چند جرعه دیگه از نوشیدنـیش خورد.
ییبو باورش نمیشد که بخت بهـش رو کرده. دلش میخواست همین الان سراغ کسی بره که شیائو ژان رو با خودش به این مراسم کشونده و شخصا ازش تشکـر کنه! حسش میگفت که امشب قراره تبدیل به خاطره انگیز ترین شب زندگیش بشه.
ییبو پا به قلمروی لاس زدن گذاشت و با لحنی که اصلا خجالتی به نظر نمیرسید گفت "خب، اگه مشکل پسند نیستی..." روی پیشخوان خم شد و با هر نیتی غیر از واضح شنیده شدن صداش؛ صورتـش رو به شیائو ژان نزدیک کرد ادامه داد "منم حسابی حوصلم سر رفته بود تا اینکه دیدمت. اگه مشکلی نیست پس..." شونه ای بالا انداخت و دوباره به شیائو ژان نگاه کرد و با لبخند چشمک زد "...حالا که تو هم تنهایی، میتونم همراهیت کنم"- Language:
- فارسی
- Words:
- 7,885
- Chapters:
- 1/1
- Kudos:
- 13
- Hits:
- 259
-
دو برابر دردسر، سه برابر عشق و حال by avyanna13 for emma_screams
Fandoms: 陈情令 | The Untamed (TV) RPF
27 Feb 2021
Tags
Summary
شیائو ژان با قرار گرفتن دستـی روی ران پای برهنه اش که به سمت بالا و پایین حرکت میکرد، با گیجی از خواب بیدار شد. نوازشی بسیار آهسته که انگار داشت برای ژانـی که تو حالت خواب و بیداری بود لالایی میخوند. مثل اینکـه پارتنـرش متوجـه ی این موضوع شد و با قرار دادن لب های مخملـیش روی لب های ژان باعث شد تا این بار با شدت بیشتری از چنگال خواب رها شه. شیائو ژان به طور غریزی به بوسه پاسخ داد و آهسته خودش رو به گرمای مردی که مقابلش قرار داشت نزدیک کرد.
یکم طول کشـید تا متوجـه بـشه دستی که با شیطنت روی ران پاش در حال بازی بود متعلق به کسـیه که پشتش دراز کشیده.- Language:
- فارسی
- Words:
- 8,147
- Chapters:
- 1/1
- Kudos:
- 16
- Hits:
- 362
-
Tags
Summary
خوشبختانه وانگ ییبو یه چیزی داشت که بقیه نداشتن! که بهش اجازه میداد تنها کسی باشه که بتونه کون هلویی ژان رو لمس کنه چون
وانگ ییبو دوست پسر شیائو ژان بود- Language:
- فارسی
- Words:
- 4,653
- Chapters:
- 1/1
- Kudos:
- 16
- Hits:
- 329
-
شیر، خرگوش و موتورسیکلت by avyanna13 for emma_screams
Fandoms: 陈情令 | The Untamed (TV) RPF
20 Feb 2021
Tags
Summary
در دنیایی از هایبریدهای جورواجور که شکارچی و طعمه در صلح و آرامش کنار هم زندگی میکنند، خرگوشی به اسم شیائو ژان آرزو دارد تا آیدل مورد علاقه و مرد رویاهایش، هایبرید شیر، وانگ ییبوی موتور سوار را ملاقات کند
ییبو بالاخره پرسید"بگو ببینم بانی،اسمت چیه؟
شیائو ژان زیر لب زمزمه کرد:شیائو ژان- Language:
- فارسی
- Words:
- 9,083
- Chapters:
- 1/1
- Kudos:
- 11
- Hits:
- 189
-
Tags
Summary
وقتی ژان تصمیم گرفت با پسـر بامزه ای که ژاکت صورتـی پوشیده بود و هیچ شباهتـی به انتخاب های معمولش برای یک شب خوشگذرونـی نداشت، سـکـس داشته باشه! خیلی خوب یاد گرفت که ظاهـر آدمها میتونـه چقدر گول زننده باشه!
پسـری ظاهـرا کیوتـی که میتونست تو تخت هرچـی باشه جز یه برده ی مطیع! -
لائو وانگ و لائو شیائو by avyanna13 for emma_screams
Fandoms: 陈情令 | The Untamed (TV) RPF
26 Dec 2020
Tags
Summary
وانگ ییبوی جوون و سرحال، در حال سپری کردن تعطیلات تابستونـه در کنار خانواده اش تو کره ی جنوبـی بود. زمان زیادی نگذشت که با شیائو ژان تازه وارد، دانشجـوی خوش چهره ای که به عنوان کارآموز زیر نـظر پدرش کار میکرد، آشنا شد. علیرغم ذهنیت متفاوت و اختلاف سنـی فاحـشی که بینشون وجود داشت، اشتیاق و تمایل سرسختانه ای بینـشون بیدار شد که در نهایت منجر به شکل گرفتن رابطهی احساسی و فیزیکی بینـشون شد که هیچکدوم تابحال تجربه نکرده بودن.
بعد از سپری شدن این تابـستون مسیر زندگـی اونها برای همیـشه دستخوش تغییر شد.
Written by: emma_screams- Language:
- فارسی
- Words:
- 9,585
- Chapters:
- 1/1
- Kudos:
- 8
- Hits:
- 142